متوجهام و درک میکنم شرایط خیلی سختیه
مادر شوهرت هم یه روز در همین شرایط بوده
بجای اینکه واکنش صحیح در مقابل این رفتارهای مادرشوهر خودش و خانواده شوهرش رو یاد بگیره و بجای اینکه بتونه زندگی رو مدیریت کنه کاملا تسلیم شده و شده یه موجود در از عقده
فقط تحمل کرده و دلش رو پر از کینه کرده سالها
حالا تمام عقده هایی که درش جمع شدن رو سر تو خالی میکنه
تو چی؟
چه فرقی با مادر شوهرت داری؟
نگو من طلاق میگیرم
طلاق پاک کردن صورت مسئله است، مگه اینکه با مشاورهای مختلف صحبت کرده باشی کتاب های مختلف خونده باشی روش های روان شناسی متفاوتی رو امتحان کرده باشی و..
آخرش بگی بله مسئله غیرقابل حلی بود پس طلاق
مادر شوهرت بخاطر ضعیف بودنش جز تسلیم و تحمل کاری نکرد
من نمیخوام قضاوتت کنم ولی لطفا طوری رفتار کن که پیش خودت بعدا نگی بخاطر ضعیف بودنم دکمه رو گذاشتم رو کولن و فرار کردم بجای اینکه برم دنبال آموزش اصولی و روش حل مشکلم رو از متخصصش یاد بگیرم