مادرش ده تا بچه داره پنج تا پسر پولدار وپنج تا دختر
حالا دختراش هیچی ولی پسراش هممه پولدار خونه ویلایی ماشین لوکس درامد بالا
ولی خدا شاهده یه هزاری به مادرشون کمک نمیکنن
از خرج گوشت و برنج وماهی و دکتر و وسیله همه روما میدیم مثلا چن روز پیش تلویزیونشون سوخت من توقع داشتم همه برادرا نفری ده تومن بدن جدید بخرن ولی هیشکی نداد شوهر خر من خرید پنجاه تمن بهشون داد خود مادرش واضح میگه من از هیچ بچه ایم توقع ندارم اگه برادرشوهرم براش یه نون بخره حتمااا پولشو بهش میده برای تمام دختراش سبزی ترشی همه چی اماده میکنه ولی بمن میگه برا تو نمیکنم میگم خودت یادبگیری😂
به شوهرم میگه خواهر برادرات بچه دارن من ازشون توقع نمیکنم مادر تو مثل خودمی با عاطفه ای من فقط چشمم به تویه ،فکرشو کن تمام مسافرت ها و تفریح ها و همه جا وبال گردن منه همه جاری ها مستقل و راحت وجلوی ماشین میشینن من باید برم عقب که خانوم راحت باشه
حالا خونه ما طبقه سوم با پنجاه تا پله یماهه من سربار خونه بابام شدم از زانو درد
امروز بهش گفتم بی عرضه احمق با اون ننه مفت خورت اگه اینقد پول حرومش نمیکردی مث بقیه یه خونه ویلایی داشتیم ریدم تو شعور زندگی متاهلیت که مادرت یادت داده