سلام عزيزم منم تنهام با اين تفاوت كه سزارين سومم هست.
برادرم مريضي خيلي سختي داره و مامانم فقط دوسه ساعت ميتونه تنهاش بذاره قابل جابه جايي هم نيست.
منم نگرانم چون سابقه ي افسردگي شديد دارم اما همين طور كه جلوتر ميرم سعي ميكنم با خودم كنار بيام و آرامش خودمو حفظ كنم.
مادرشوهرمم اگر برم خونش به بهترين نحو پذيرايي ميكنه اما اخلاقش وحشتناك رو اعصابه مثلا نصفه شب مياد در اتاقو باز ميكنه چراغو روشن ميكنه ساعت خواب و بيداري ندارن چيزايي كه دوست ندارم رو تحميل ميكنن و….
بااين وجود اگر از قبل بهش فكر كني و راه حل در نظر بگيري به نظرم اينقدرا هم سخت نيست. فكرش بيشتر ترسناكه
ان شاالله به خوبي و خوشي بگذره