من‌موقع زایمان تنهام چه توصیه ای دارین

ایشالله میگذره 

نمیدونم شاید شهر با شهر فرق داره .شهر ماکه دولتی بری هیچ کاری برات نمی‌کنند خصوصی هم پرستار یه حدی کمک میکنه هواتو داره 

اما خب همراه های دیگه کمک می‌کنند

🍼 خوراکی و تغذیه:

اگر قراره شیر مادر بخوره: خودت غذاهای مقوی و گرم بخور تا شیرت زیاد باشه (مثل عدسی، سوپ مرغ، حریره بادام، آب‌گوشت، شیره انگور و کمی خرما). اگر احتمال دادی مدتی نتونی شیر بدی (مثلاً بعد سزارین)، یه قوطی شیر خشک مناسب سن نوزاد (طبق نظر پزشک یا بیمارستان) در خانه داشته باش. 

🧴 مراقبت روزمره:

پوشک سایز نوزادی (۲–۳ بسته برای شروع) دستمال مرطوب یا پنبه و آب ولرم برای تمیز کردن پماد سوختگی (مثل زینک اکساید) حوله نرم، پتوی سبک، چند دست لباس راحت دکمه‌دار جلو ناخن‌گیر مخصوص نوزاد و شانه نرم تب‌سنج دیجیتال 

قنداق نخی سبک یا پتو نازک تشکچه نرم یا نی‌نی‌نست چراغ خواب ملایم اگر خواستی، بالش شیردهی برای خودت (خیلی کمک می‌کنه) 👩‍🍼 برای خودت در رابطه با بچه 

(چون مراقبت از نوزاد در روزای اول خسته‌کننده میشه)

پد سینه برای جذب شیر لباس جلو دکمه‌دار برای راحتی در شیردهی شیشه‌شیر استریل و پودر استریل‌کننده یا دستگاه استریل اگر لازم شد آب‌جوش خنک‌شده در یخچال برای مواقع اضطراری (در صورت نیاز به تهیه شیر خشک) 🧊 چیزهایی که می‌تونی فریز کنی برای استفاده غیرمستقیم نوزاد: آب‌مرغ یا عصاره استخوان برای خودت (به تقویت شیر و بهبود بدنت کمک می‌کنه) حریره بادام آماده 

کمپوت انجیر اگر یبوست داشتی

مادر منم همش تو بیمارستان ولمون میکرد می‌رفت کارای خونش کنه. می‌گفت پدرت تنها است باید برم نهار و شامش بپزم . کارد خورده یک روز غذای حاضری میخورد چی میشد ..منم سزارین بودم خیلی حالم بود .. ما رو ول میکرد می‌رفت. اگه هم مادرم بیمارستان می اومد می‌رفت تو راهرو با همراهان دیگه بگو بخند میکرد من ول میکرد..چند روز خونش بودم پدر مادرم س گ محلی میدادن.پدرم تخم و تخم میکرد .خونش همش گشنه بودم.تو اتاق بودم مادرم  خبرم نمی‌گرفت چیزی میخواهی یا نه... 

از اول میخواستم پرستار کارگر بگیرم مادرم نمی‌گذاشت..خودش هم به دردم نخورد.تا یک حمام یا بیرون میرفتم وسایلم جا به جا یا پشت و رو میکردن.

یک بار از شدت ضعف از کابینت پسته برداشتم بخورم والله ظرف پسته بردن قایم کردن ...اگه یتیم بودم انقدر دلم نمیسوخت...

بعدا به رو مادرم آوردم گفتم بهم نرسیدی. گفت با من چه وظیفه شوهرت بود گوشت بیاره تا من بپزم .. خب شوهرم دستش خالی بود .پدر مادرم هم خیلی پولدارن اما خسیسن . 

خداروشکر .پس کارت مقداری راحتتره

میتونی برا اون تایمی که بیمارستانی پرستار بگیری که کارای تو و بچه رو انجام بده.

چندنوع غذا بپز بذار تو فریزر برا بعد ترخیصت که راحت باشی چندروزی

لوازمی که نیاز خواهی داشت سعی کن دم دست بذاری که هم دخترت هم شوهرت بتونن بهت برسونن

پدر مادر منم با رفتارشون منت میگذاشتن. بعد زایمان رفتم خونه شون پدرم بی حوصلگی میکرد و بی محلی و عصبانی شده بود که چرا اینا اینجا اومدن. خیلی بی محلی میکردن.. مادرم نگذاشت پرستار خونه اش ببرم .. مجبور بودم تا چند روز ب اونا پناه ببرم .. تو اتاق مادرم صدا میکردم بابام اخم و تخم میکرد .

خوبه بچه اولم بود 

اینا مثل شمر رفتار میکردن

عزیزم ناراحت نشو خیلی از ما شرایط شما رو نمیدونن و نمیتونن درک کنن. انشاالله که راحت زایمان میکنی و به امید خدا رئیس شوهرت هم خدا به دلش میذاره که بذاره شوهرت بیاد پیشت، به نظرم از الان استرس نداشته باش ولی خودت کم کم وسایلت رو آماده کنه ، خدا خودش وسیله سازه و هوای بنده هاشو داره. انشاالله به خوبی و خوشی کارها پیش میره جوری که فکرشم نمیکردی.

من حتی شوهرم یکساعت مرخصی نگرفت . راحت میتونست مرخصی بگیره نکرد . 

یا خدا خب کاش خونشون نمیرفتی یا کاش پرستارو میگرفتی و به حرفشون گوش نمیدادی

من الان باردارم میخوام انشاالله موقع زایمانم پرستار بگیرم و اصلا به خانوادم نگم که برا زایمان میرم.نه که بگم قبلا بهم نرسیدن نه.بخاطر اینکه منتی رو سرم نباشه

ایشالا بسلامتی زایمان کنی عزیزدلم 💓 اره حتما رو کمک دختر کوچیکت حساب کن حتما بدردت میخوره ولی خب توقع زیادیم نداشته باش الان مدرسه هم میره سختشه نهایت چیزی بخوای بده دستت . 

عزیزم چیزای ک ماما بهم گفته رو بهت میگم 

گفت هسته ی خرما رو دربیار و دخلش مغز ریز شده بریز 

ابمیوه طبیعی یا شربت شیرین همراهت باشه 

چای و فلاکس و نبات 

کمپوت اناناس 

مدارک خودت و همسرت و بچه 

مادرم وسواس داره اصلا کار پرستار قبول نداره. به عمرش خدمتکار نگرفته . فکر می‌کنه نجس کار میکنن. ما هم قبلاً نمی‌گذاشت پخت و پز کنیم .فقط کار خودش قبول داره... 

خودش هم بلد نیست و توان و عرضه کار نداره .. حدود نهایت ۴ـ۵ روز بودم .. دیدم به دردم نمیخورن جمع کردم رفتم خونه ام 

چند هفته ای منم تنهام ولی سزارینم به احتمال خیلی زیاد

تو بیمارستان از کسی کمک بگیر  منم مشکل دارم وقتی میرم دنبال درمانم اگه تنها باشم از مردم کمک میگیرم چاره ای ندارم مردم با جون و دل کمکم میکنن 

دختر اینجور وقتا است که حمایت پدر مادر و خانواده نیاز داره وگرنه حس یتیمی می‌کنه ... اون ایام قشنگ یتیم بودم درک کردم.