ببخشیدا این حرفای خصوصیو میگم ولی باید ذر جریان باشید ک ب کی حق میدید
امروز در حال راب طه بودیم گوشیش زنگ خورد حین را بطه
گوشیشو جواب داد مامانش بود منم یکم ناراحت شدم گفتم
خیلی واجب بود میزاشتی کارمون تموم میشد بعد جوابمیدادی..
برگشته میگ ن مامان من واجب از همه لحاظ
گفتم اولویتت کیه تو زندگی گف اول مامانم بعد تو بعد بچمون بعد بابام
گفتم گمشو بیغیرت تنها کسی ک میمونه برات منم ن مامانت
گف تو بایدم خوشحال باشی هر پسری ک ب مامانش احترام میزاره ب همسرشم احترام میزاره
خیلی از تو شکستم نباید این حرفو میزد
بعد اومده بغلم کنه یکم پیش گفتم برو بابا مامانت بخواب از این ب بعد اونو بغل کن جامو جای دیگ انداختم انقد ازش سرد شدم