یه شب که از خدانشونه خواستم و ازش خواستم نشونم بده و بهم تو خواب،خواب دیدم دارم میرم کربلا و حرم ابوالفضل و امام حسین رومیدیدم دخترم عمم تو خواب بود دست منوگرفت مثلا گفت بیا اینجا رفتم داخل حرم قبر علی اصغر بود و بالا سر قبرش دعا کردم و گفتم باب الحوائج و دعا کردم قبل اینکه برم داخل حرم یه خانمی دوتا ماهی خشک بهم داد که انداختم داخل لیوان آب زنده شدن و حرکت کردند و دادم به پسرم بعدش رفتم نماز خوندم به جماعت و تو خواب به زنداییم گفتم من حاجت گرفتم