خودم از صفر با همسرم شروع کردیم، الحمدلله الان وضعمون خوبه
کمک هم خیلی کردیم
شده به آدمی که ندیدم هم کمک کردم، از پولی تا مایحتاج زندگی....
همسرم یه فامیل نزدیکی داره معتاده، صد بارم ترک کرده، دوبارشو خودمون هزینه کردیم،حمایت کردیم ترک کرد،از پول سیگارش بگیر تا خرج خونشون دادیم آقا فکرش درگیر نباشه مثلا!!! ،باز دو ماه بعد روز از نو روزی از نو شروع کرد مصرفو
خانومشم یه روز نرفت سرکار حداقل بخاطر بچه هاش، براش کار هم پیدا کردم با شرایط خوب دو روز رفت پیچوند، چون تنبله، مفت رو بیشتر دوست داره
حاضره با بدبختی هم سر کنه ولی باز نره کار کنه، هم سالمه هم شرایطشو داره برای شاغل شدن، اما
کارش اینه جلو همه خودشو بزنه موش مردگی دل بقیه بسوزه، پول بگیره
من قبلاً کمک میکردم، ولی بارها موذی بودنش و نقشه کشیدن اش و ... بهم ثابت شده
آدمی هم نیست فهمش برسه بابت خوبی دیگران، بقیه رو به چشم طعمه میبینه، نمیگه طرف خوبی کرد میگه من زرنگم ازش کندم!
جلو خودم درباره دیگران که کمکش کردن صحبت کرد و من متوجه ذاتش شدم
حالا اصلا دلم نمیخواد قرونی بهش کمک کنم، زورم میاد خودم چند سال تو سرما گرما پای پیاده رفتم سر کار از کله صبح تا شب، این نشسته بغل بخاری زیر کولر
الان ما خرج بیفکری های خودش و همسرش و بدیم؟!