دخترا میاین لطفاً بگید چرا آدم بعضی موقع‌ها اینجوری میشه

منم دخترم لطفاً این حرفی که میزنم رو لطفا قضاوت نکنید تازه پا گذاشتم تو 24 سالگی دانشجو هستم دانشگاه میرم فقط ی حرفیه ک دوس داشتم راهنمایی بگیرم ک اینجوری دیگه نباشم

ی خواهر بزرگتر از خودم دارم الان 30 سالشه تو دوران مجردیش همیشه موقعیت‌های خوب براش پیش میومد  الانم ک ازدواج کرده یعنی چند ساله ازدواج کرده بچش کلاس اوله . خب خدا رو شکر زندگیش خوبه شوهرشم جز خواستگارش بود زندگیش اوکیه  مشکلی نداره الانم تو فکر بچه دومه .

ی وقتایی بچه اولشو یعنی خواهر زادمو ک میبینم با خودم میگم کاش منم بچه داشتم کاش برای منم ی موقعیت و کیس مناسب اوکی شه منم برم سر زندگیم اما آدمایی که به پستم  ارزش خواستگار بودن رو ندارن آدمای درستی نیستند برای زندگی .

یا مثلاً میبینم راجب بچه دوم میگه  یه وقتایی بغضم میگیره از اینکه اون بچه اولشو یکی دو سال از من کوچیکتر بود آورد

من تازه پا گذاشتم تو 24 . زندگیم معلوم نیس چ برسه به بچه الان تو فکر بچه دومه . .

من بچه اولم قراره کی بیاد چه می‌دونم چجوری بهتون بگم یه حسادت که نمیتونم بگم خلاصه ک توان دلت اون زندگی اون عشق و علاقه اون بچه اون تجربه کردن زندگی متاهلی

و حس قشنگ مادری کردن رو میخواد همین چیزا ی حسادتای ریز دارم اما اصلا اونجور آدم نیستم و منظوری ندارم فقط چون منم دلم میخواد همینا رو تجربه کنم اما نشده برام بغضیم می‌کنه احساسیم می‌کنه . بعدش ناخودآگاه حس حسادت رو میاره اما گفتم منظوری ندارم اما خب چی کنم اینجوری نباشم راهنمایی میکنید مرسی 🌹