خواارشوهرم ۷ سال ازم بزرگتره. تو شهر دیگه ای زندگی میکنه. سالی دو بار میان خونه ی پدرش و هر بار مثلا ۲۰ روز میمونن. حالا من مشکلم اینه هر چن روز که اینجا باشن شوهرم همش میخواد پیش اونا باشه. زودی کارشو میکنه میگه بریم پیششون. یا بچه هاش هی باهامون میان خونه مون و برمیگردن خونه ی پدربزرگش. بعدشم خواهرشوهرم به شوهزش اصلا محبت نمیکنه. اما تا میاد میچسبه به داداش هاش . هی ماچ میکنه شوهرمو هی میره نزدیکش میشینه . قبلا ها دیدم دستشو میکشید رو صورت شوهرم الان دیگه نه. میاره مثلا رو صورت شوهرم نرم کننده میکشه . و... . و بدتر از همه ی اینا احساس میکنم شوهرم اونا رو مییینه منو کلا یادش میره . یه بارم گفتم وای خواهرت اینا باز دارن میان من دیگه از تاج و تخت میوفتم . گفت چی شده باز میان خاک شده تو سرت. یه بارم سر خواهرش دعوامون شد گفتم نه اینکه خواهرت خیلیم خوبه. برگشت گفت نه پس فک کردی تو خیلی خوبی . البته بگم خواهرشوهرم برا من اذیتی نداره و منم دوس داره و اینقد که میچسبه به شوهرم خوشم نمیاد از کاراش . واقعا من مشکل دارم یا این خانواده ؟ اخه دقیقا جاریمم این مشکلو باهاشون داره
با عرض پوزش شما مشکل دارید .بابا اگه ۱۰ ساله شوهر تو ۳۰ ساله دادش اونه محرمشه عزیزشه. چتونه واقعا یعنی خواهر بردار بعد ازدواج فقط باید از دور به هم سلام علیک کنن
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
با عرض پوزش شما مشکل دارید .بابا اگه ۱۰ ساله شوهر تو ۳۰ ساله دادش اونه محرمشه عزیزشه. چتونه واقعا یع ...
خب پس چرا جاریمم این مشکلو داره باهاشون ؟ اخه یه کارایی میکنه مغز ادم سوت میکشه . برا همین نمیتونم حتی یه لحظه با خواارش تنهاش بذارم. مثلا با برادر شوهرم که ۲۵ سالشه گاهیی عین زنو شوهرا همو بغل میکنن میخوابن. یا اون برادرشوهرم میره حموم به خواهرش میگه بیا پشتمو کیسه بکش . یه بارم جاریم دیده بود دارن خواهر برادر لبای همو میبوسن
جاریتون این موضوع رو به روی خواهرشوهرتون آورده یا فقط پیش شما گفت
نه با شوهر جاریم نه . با اون یکی برادرشوهرم که مجرده . فقط با اون برادرشوهرم در اون حد از اون کارا میکنن. ولی ندیدم شوهر منو بغل کنه بخوابه البته شوهرمم در اون حد نیس دیگه پسش میزنه اگه اونکارا رو باهاش کنه .
جاریم به من گفت قسم خورد به جون بچه اش بعدشم گفت همه بودن شوهر جاریمم براشون عصبانی شده گفته زشته