رفتم دانشگاه کار داشتم ، بعد گفتم برم سرکلاس استاد فلانی (من ترم پیش این درس رو پاس کرده بودم اما گفتم برم سرکلاسش بشینم بیکار بودم اون تایم ) هیچی دیگه رفتم سرکلاس ، ۴۰ دقیقه ای سرکلاس بودم ، که یک هویی از در اومد داخل ، قلبم اومد تو دهنم ، نگو این درس رو با این استاد گرفته بود و دیر اومده بود
مجبور شدم موندم تا آخر کلاس ، وقتی کلاس تموم شد سریع وسایلمو برداشتم و از کلاس اومدم بیرون
حس کردم یکی پشت سرم داره میاد ولی گفتم برنگردم حتما اشتباه میکنم ، تا در خروجی دانشکده رفتم یه لحظه ایستادم که اسنپ بزنم ، از پشت خورد بهم ، تو نگو پشت سرم داشت میومد ، بعد آروم گفت من برسونمت لطفا ، زدم تو سینش و برگشتم تو دانشکده