سوار ماشینش شدم ، گفت عزیزدلم قروبنت بشم و ...
گفتم مگه نگفتی راننده اسنپی ، کدوم راننده اسنپی قربون صدقه میره ، گفت من میرم
بعد هیچی نگفتم ، گفت اینجا چکار میکنی ، گفتم به تو ربطی نداره ، فقط منو ببر فلان جا ، گفت میخوای چکار کنی چرا میخوای بری دکتر ، گفتم به تو ربطی نداره ، اونم هی اصرار ، گفتم میخوام برم ژل بزنم ،و خلاصه زد به شوخی و ...
گفت میبرم میرسونمت ، چرا راستی مانتوت سرکلاس کوتاه بود ، پشتت مشخص بود ، کسی نیست بهت گیر بده هر طور دلت بخواد میگردی ها ، بعد هیچی بهش نگفتم ، گفت چرا هیچ وقت نذاشتی باهم حرف بزنیم ، گفتم متوجه ای رابطه ما تموم شده
اونم گفت آره تموم شده ولی دو تا آدم بالغ برای هم توضیح میدن
بعد گفت دلم برات تنگ شده ، عاشقتم ، دوستت دارم و ...
گفتم هیچ کدوم از حرفاتو باور نمیکنم