من از حرف مردم...که بیست رو رد میکنی میگن ترشیده.....همه دوستام ازدواج کرده بودن بچه هم داشتن.۲۶سالم بود سنتی ازدواج کردم
رسیدن به آرامش که خدا رو شکر با بچه دار نشدن نرسیدم هر روز دهنم سر همین موضوع سرویسه😂
البته شوهرم مرد خوبیع
من دوس پسرمو خیلی دوسش داشتم، دوس داشتم باهم زیر یه سقف باشیم تا اخر عمر کنارش باشم، بخاطر این باهاش ازدواج کردم
نمیدونم مجردی چمون بود که ازدواج کردیم
هدف از ازدواج.
آرامش فوق العاده زیاد لذت
ثبات مادی جنسی استقلال آزادی خونه خودت جمهوری اسلامی
راحتی اختیارت با خودته از هر نظر سنگ صبور داری آسوده میشی از همه از حرفو حدیث دخالت خیالت راحته بچه‌میاری تورو ادامه میدن ارزوهاتو اگه خودت غلطی نکردی امیدداری اونا چیزی میشن راحت لباس میپوشی آزادی عملت بیشتره سرپیری تنها نیستی از دست اخلاقای غیر متعارف پدر پیر احتمالا زن بابا مادر پیر زن داداش اینا راحت میشی متمرکز میشی یه جا خیلی چیزا یاد میگیری چون مسئولیت داره
من دوست دارم با عشق ازدواج کنم و کنار کسی که دوستش دارم و دوستم داره باشم
اما نمیدونم چ مرگمه اصلا ازدواجی نیستم همش یه چیزی عقب میکشه منو
از طرفی با هر ادمیم نمیتونم ازدواج کنم
حتما باید طرف مقابلم شخصیت قدرتمندی باشه وگرنه نمیتونه با من زندگی کنه
من زندگی سختی داشتم و دشمن زیاد دارم اگه ادم ضعیف بیاد با من خودشم اذیت میشه
