مثلا مهمونی هایی که خواهر شوهرم میگیره من اصن از دوستاشون فاز خوبی نمیگیرم حالم خوب نیست اونجا با شخصیت من جور نیستن ولی مثلا زنگ زده امصب بیاین اینجا دوستامون هستن به شوهرم گفتم من نمیام من دوست ندارم جو اونجارو شوهرم میگه نه بریم تو کجا دوست داری بیای .. و شروع کرد بد و بیراه گفتن به من
درصورتیکه با دوستای خودیم خیلی جوریم ... منم رفت و امد خودمو دارم ..
چیکار کنم هرجایی میخواد خودشو بندازه ...
حالم داره ازین زندگی که نمیتونم خودم رو رفت و امدام انتخابام تصمیم گیری کنم بهم میخوره ...
به نطرتون اینسری محکم جلوش وایسم بزارم هرچی میخواددبگه بگه یا کوتاه بیام