پدر و مادر مامانم مردن .مامانم چون مطلقه حقوق پدر بزرگم میگیره .ما با خالم تو سه طبقه میشنیم بعد دایم مجرده ۳۵ سالشه اون خالمم با همسر بچه هاش زندگی میکنه .دایم همیشه شام و ناهار صبحونه در همه حال خورد و خوراکش با مایه چون مامانم حقوق بابا بزرگمو میگیره اونم با ما میخوره. و اما این دایی ما اخلاقاش خیلی بده مثلا میاد خونمون سرپا غذا میخوره میریزه غذا زمین یا ما خابیم صدا گوشی شو زیاد میکنه و بعضی اوقات دستمال کاغذی هایی ک بینیش باهاش میگیره میندازه تو خونه با این حال من مادرم چیزی نمیگیم بهش احترام میگذاریم .
و اینکه من مامانم هیچ کجا نمیتونیم بریم همیشه باید خونه باشم در خونه باز باشه شام و ناهار آقارو بدیم هرجاام بریم زنگ میزنه میگ بیاید گشنمه غذا میخوام .برای خودش دوتا نون نمیگیره اگر ما نباشیم گرسنه میمونه ما باید همیشه در خدمتش باشیم.
اون قبل ترا دایی ما شبا ساعت ۳.۲ صبح در خونمون باز میکرد می آمد داخل میزد زیر اواز و در یخچال محکم باز بسته میکرد حتییییی برق بالا سرمون که خاموش کردیم میزد غذاش میخورد عین گاو اصلا حالیش نبود ما اون وقت شب تو رخت خواب خابیدیم.دیگ از اون شب مادرم فقط اخر شبا موقع خاب در پذیرایی قفل میکرد تا دایم نیاد بیدارمون کنه .حالا امروز دایم آمده خونمون ناهار خورد و رفته تا نصف شب ک همه خواب بودن در قفل کردیم امده پشت درمون بلند در میزنم میگه که در باز کنید اگر بیدارید و غر غر کرده چرا در باز نبوده بیاد خونمون.
اصلا ما با خوردنش کار نداریمنوش جونش بخوره میاد خواب زده مون میکنه نمیذاره بخابیم .اصلا آسایش نداریم وقت بی وقت حالیش نیست خیلی پرویه.
در حالی که قبلانا بخدا که مادر بزرگم زنده بود و حقوق شوهرشو میگرفت به مامانم نمیداد مامان بدبخت من میرفت سرکار وقتی خونه نبود خودم برای خودمون غذا درست میکردم خونه مادر بزرگم نمیرفتم .
خلاصه نمیدونم چکار کنیم ؟بنظرتون حق با کیه؟