اینو نوشتم که دیگه یادم نره به کسی محبت بیخود نکنم حتی اکه عزیزترینم باشه
بعد از چند سال پارسال اومدیم خونه خودمون،من هربار سر خونه جدید هر کسی که رفتم بهترینا رو خریدم و خب احترامه
تو این یکسال دستشون درد نکنه بجز مادرم و یکی از خواهرام و برادرم هیچکس نشد یه تیکه ظرف دستش بگیره ،نکفتم چیز گرون حتی یک تیکه بلور بی ارزش حداقل ،حالبه این مدت خونه هرکس رفتم بهترین کادو ها رو بردن (مثلا خواهرم واسه فامیل شوهرش که غریبه بود هواپز۱۵میلیونی برده بود)
من واسه دوتا ازخونه هاش کادو برم ،اومد خونم با شوهرو بچه وسه روزموندن یه تیکه وسیله دستش نگرفت جلو شوهرم خجالت زده نشم،داداشم کوچیکم باز با زن و بچه اومد یه بسته شکلات دستش گرفته بود با اینکه من هرچندماه که میریم پشت ماشین پره از سوغاتیبراشون ،پشت دستمو داغ کردم که دیگه بخام چیزی ببرم چند وقت دیگه خواهرزاده ام میره خونه خودش واسش جاروبرقی خریده بود شوهرم به عنوان کادو ،گفتم وقتی مادرش اینجوریه من دیگه هیچی نمیبرم ،نکید توقع نداشته باش توقع داشتم واقعا
۱۰ساله ازدواج کردم تو هرمناسبی بهشون بهترین کادو ها رو دادم،احترام کذاشتم
حالا جالبه میدونم واسه پسرش کادو نبرم خودشو جرمیده که کادو نیاوردین براش😊😊😊😊
همکارا و دوستامون اومدن خونمون هفت پشت غریبه چقدر خوشحال شدن برامون و کادوسنکین اورده بودن بنده خداها ،با اینکه تو دوستی طرف حتی نمیدونه کادوش جبران میشه یا نه سنگ تموم گذاشته بودن ،اخه بعد از یه ورشکستگی بزرگ بزور خودمونو جمع کردیم و خونه خریدیم خیلی رفتاراشون برام جالب بود (اولین خونمونه)