بدبختریننم خواهر شوهرم دوست پسر داشت من خبر داشتم چند روز پیش اومدم اینو به شوهرم گفتم و بهشم گفتم که باهم الان قطع رابطه کردن
اما شوهرم از اون روز با من رفتار بدی داره انگار من مقصرم فقط با خواهر خودش صحبت کرد و براش توضیح داد این کارا عاقبت نداره ما خانواده با ابروییم و خلاصه کلی نصیحتش کرد و گفت دیگه نبینم از این کارا کنی مجبور میشم جور دیگه ای برخورد کنم باهات خواهرشم دیگه قسم خورد نمیکنم از این کارا اون مال گذشته بوده
ولی الان شوهرم با من بد شده ازش بدم میاد انگار دیواری کوتاه تر از من ندیده
صبح تا شب دارم تو خونش کلفتی میکنم قبلا کمکم میکرد یکم الان هیچی حتی بهم نمیگه که خسته شدی یکم قربون صدقه بره
میره سرکار میگه من میرم سرکار خسته میشم جالب اینجاست اصلا کارش سختم نیست منم دیروز بهش گفتم من حوصلم سر رفته از کی بیرون نرفتیم پوسیدم م تو خونه میگه چکار کنم منم خستم گفتم لاقل بچتو یکم ببر بیرون گفت امادش کن ببرمش اصلا منو نمیخواست ببره آخر سر دید نشستم تنها دلش سوخت گفت توام بپوش بریم گفتم نمیام اونم با بچمون رفت بیرون دیگه هیچی نگفت بیا بریم 😭 قبلا دوستم داشت الان نداره الان همش اذیتم میکنه لباساش یکم اتو نداشته باشن دعوا راه میندازه پیر شدم رفت تو خونه همش غذا شستن ظرف لباس بچه داری
پیر شدم واقعا 😭 خوشبحال خانومای مشاغل هیچکس نمیدونه تو خونه من چه کاری میکنم