2777
2789
عنوان

هم اتاقی خوابگاهم هیچی نمیخوره

| مشاهده متن کامل بحث + 3107 بازدید | 83 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من افسرده شده بودم حموم هم نمیرفتم عزیزم😂😂😂😂من از اون بدتر خوب شده با من هم اتاقی نشدی 😂الان گف ...


مشکلتون از چی بود؟آخه منم درگیرشم هیچ دکتری نمیفهمه میگن برو مغز اعصاب

تکرار نکردن اشتباه،قشنگتراز معذرت خواهیه!

نه دارو ها رو خوردم بدتر شدم. الان ۱ سال و دو ماهه داروهامو قطع کردم بهتر شدم. روانکاو هم رفتم الکی ...

اها درست میگین کلا داروهای شیمیایی برای افسردگی و اضطراب عوارض داره ، نباید مصرف کرد

چه جالب منم استخوان درد دارم باید برم دکتر

بهتون درخواست دوستی دادم اگه بعد سوالی داشتم ازتون بپرسم

اگه صلاح دونستین قبول کنین

چون شما هم مشکلات شبیه من دارین

همین حالو دارم سه روزه کلا ۴ تا لقمه سوسیس و ۵ تا قاشق برنج خوردم

قرص مسکنم میخورم در کنار این

از اونورم خواب آور کا دیگه. خواب آورم جواب نمیده روم

ترسم که غمت از جان بیگانه کند مارا ...🖤

خیلی هم نه در حد معمول نه خیییلی

شیرم کم بود ازاول  اهل صبحونه نیستم حالم بد میشه بخورم کل عمرم حتی توحاملگیم صبحونه نخوردم ..میگن اینطوری بده ضررش بیشتره برابچه شیرت تلخه فلانه ویتامین نداره

هولوگرامی ام. خانواده دومم اینجاست..تو دنیایی که همه تو رو نگاه می‌کنن تا قضاوتت کنن،کسی که نگات می‌کنه تا بفهمتت، یه گنج واقعیه.

مرسی گلم خوابم میگیره ولی درست نمیتونم بخوابم همش کابوس و ترس و وحشت خواب مردن زلزله جنگ افتادن از ب ...

ای وای

ان شاءالله خدا کمک کنه زودتر خوب بشین

فکر کنم از فکر و خیال زیاد اینطوری شدین

دغدغه هاتونو کم کنین

شیرم کم بود ازاول اهل صبحونه نیستم حالم بد میشه بخورم کل عمرم حتی توحاملگیم صبحونه نخوردم ..میگن ای ...

همش  حرف بیخوده 

اتفاقا من هم صبحانه نمیخوردم شیرم خیلی زیاد و غلظ بود پسرم حسابی تپل بود و سرحال   اگر تلخ باشه بچه میخوره؟

خودم دو سه قطره از شیرم رو خوردم مثل عسل شیرین بود

[QUOTE=400412174]منم دقیقا کرونا و عفونت ریه گرفتم بعدم وسواس شدید و افسردگی حاد [/QUOTآخی عزیزم مید ...

منم اون زمان حتی از بیرون رفتن وحشت داشتم ۹ماه افتاب و اسمون رو به چشم ندیدم، یه جلسه بردنم روانشناس بهم گفت باید دستکشات رو دربیاری به همه جا دست بزنی من الان بعد از اینهمه سال هنوز نمیتونم بدون دستکش به جایی دست بزنم، همون زمان روانپزشک هم رفتم برام اسنترا و یه قرص دیگه نوشت ده ماه استفاده کردم ولی تاثیر چندانی نداشت، مامانم اومد ۶ماه پیشم موند یه مقدار بهتر شدم بعد دوباره خودم ۶ماه خونه مامانم موندم تا یه مقدار تونستم به زندگی برگردم، بعدش مجبور شدم برگردم سر زندگیم سه ماه اول کارم فقط گریه بود ولی با گریه غذا درست میکردم چون من وسواس فکری عملی داشتم فکر میکردم اگه از توی سینک ظرفشویی بهم اب یا کف بپاشه ویروس بهم منتقل میشه، خیلی دوران سیاهی بوذ به مرور شدتش کم شده ولی از بین نرفته، هنوزم باید حتما همه چیز رو با ریکا بشورم، هنوز از محیطای درمانی میترسم، الان دوباره شقاق گرفتم و تو این یک ماه و خورده انگار افسردگی شدیدم میخواد برگرده چون شب و روزم شده گریه

منم اون زمان حتی از بیرون رفتن وحشت داشتم ۹ماه افتاب و اسمون رو به چشم ندیدم، یه جلسه بردنم روانشناس ...

من مثل شما بودم تا ۲ سال یا مادرم پیشم میومد یا خودم میرفتم پیش مادرم. زندگیم سیاه شده بود. من برعکس شما کثیف شده بودم معدرت میخوام اجابت مزاج میکردم دستمو نمیشستم میوه نشسته میخوردم اصلا تو حال خودم نبودم انگار ی دنیای دیگه بودم میرفتم تو در و دیوار از جمع و تنهایی حراس داشتم خیلی اوضام وخیم بود. قرص خوردم بدتر شدم. از همه نوع انواع قرص های اعصاب چندین پزشک روم امتحان کردن. زندگیم ب سختی گذشت و میگذره. اما بزور دارم ادامه میدم. کرونا فاجعه ای بود برام زندگیم دگرگون شد و دیگه آدم سابق نشدم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792