اگه عقد کنید. چجوری میخوان مخالفت کنن؟ از این موردا دیدم که بعد ازدواج انتقالی دادن عجب یزیدایی
اسی پشت کنکوری بودی؟
در انتظار برف.... :)) دوست عزیزم اگه ناراحتی اول از همه دوست دارم بغلت کنم🫂 اگه حتی به خودکشی فکر میکنی به یاد بیار اندوهی رو که بازماندگان بعد مرگت باید بگذرونن به خانوادت،کسایی که دوستشون داری،منی که دوست دارم زنده بمونی:]~توی هاگوارتز هر کی سزاوار کمک باشه همیشه. کمک براش از راه میرسه^^ فقط به خاطر اینکه چیزی بی نقص نیست نمیشه که لیاقت عشق ورزیدن رو نداشته باشه ،مجبورت کرد که باور کنی باید بدون خطا باشی تا دوست داشته بشی ولی اشتباه میکرد♡{دیالوگ سریالBridgerton}~ ~هیچ کس در مورد گناهی که باهاش امتحان نشده بی گناه نیست!(استانبول ظالم)~لیوای آکرمن>> دراکو مالفوی>> هری پاتر>> کیم سابو>>~لویی!برای یه لحظه درد،یه عمر افتخار ارزشمند رو از دست نده!:) { دیالوگِUnbroken} ~من عاشق ادم های معمولی هستم!که بدون توجه به بقیه تمام تمرکزشان خودشان هستند^^
اگه توانشو تو خودت میبینی دوباره بخون ایندفعه روزانه بیار ولی با مشاور مشورت کن و خب شرایط خودتو در نظر بگیر
در انتظار برف.... :)) دوست عزیزم اگه ناراحتی اول از همه دوست دارم بغلت کنم🫂 اگه حتی به خودکشی فکر میکنی به یاد بیار اندوهی رو که بازماندگان بعد مرگت باید بگذرونن به خانوادت،کسایی که دوستشون داری،منی که دوست دارم زنده بمونی:]~توی هاگوارتز هر کی سزاوار کمک باشه همیشه. کمک براش از راه میرسه^^ فقط به خاطر اینکه چیزی بی نقص نیست نمیشه که لیاقت عشق ورزیدن رو نداشته باشه ،مجبورت کرد که باور کنی باید بدون خطا باشی تا دوست داشته بشی ولی اشتباه میکرد♡{دیالوگ سریالBridgerton}~ ~هیچ کس در مورد گناهی که باهاش امتحان نشده بی گناه نیست!(استانبول ظالم)~لیوای آکرمن>> دراکو مالفوی>> هری پاتر>> کیم سابو>>~لویی!برای یه لحظه درد،یه عمر افتخار ارزشمند رو از دست نده!:) { دیالوگِUnbroken} ~من عاشق ادم های معمولی هستم!که بدون توجه به بقیه تمام تمرکزشان خودشان هستند^^
نامجو میخونه : که من هستم آن تک درختی/که در پای طوفان نشسته/ همه شاخه های وجودش/ ز خشم طبیعت شکسته....🍂 و من با تمام وجود حس میکنم🗓️ «عشق سلطان است و باقی بنده ایم✨» ای دانای بزرگ چه کسی مرا پاسبانی میکند اگر تو از من غافل شوی؟ای هستی بخش مرا به نیروی مهر و دوستی از شر بد منشان نگهداری نما! اگر او را کسی بدانید که فراسوی ابرها نشسته و با چوبی جادویی پیوسته از ستایشگران خود پشتیبانی میکند و جهان را برای یاری رساندن به پیروانش زیر و رو میکند راه خود را نیافته اید! آن مینوی نهفت، همان مهر و امید است که در آوا و آهنگ چوپانها به گوش میرسد ، در واژه چکامه سرایان به نگارش در می آید یا در تیشه چکش هنرمندان بر سنگ سختی ، نگاره می سازد. چون این دانه ها به یکدیگر بپیوندند رشته مهر توانا ترین میشود و پرده هستی از آن رنگ میگیرد. « قسمتی از کتاب مورد علاقه من