2777
2789

کلا فامیل دوست نیستم.

دوساله درگیرم.

اونا هی میان جلو سلام میدن.

من هی تنفر می‌ورزم.

دیگه آخری ها خونه مامان‌بزرگ نمیرم .

چون برادر مادرم اونجا زیاد میاد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من ی خاله دارم تو ایستگاه تاکسی باهاش سلام علیک کردم ، بی آبرو تو ایستگاه و تو ماشینی که نشسته بودم چنان صداشو انداخت گلوش که من با تو نسبتی ندارم اصلا نمیشناسمت من خاله شما نیستم ، من آب شدم‌. 

بعد مادرم می شینه با همچین سیاه دلی صحبت میکنه. یک سکه امامی برا عروسی پسرش داد عروسی من و خواهرم گوز هم نداد‌ . 

علت داره

برات مهم نباشه منم با خانواده مادری بحثم شد از دست فضولی و دورو پست فطرت بازیاشون سعی میکنم دور باشم ثانیه ای هم بهشون فکر نمیکنم اونجا هم باشم زیاد برام مهم نیستن تهش سلام  اینقدر عادی و معمولی نمیخام ب خودم فشار وارد کنم ی مدت خیلیییی اذیت بودم الان راحتم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز