روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
الله اعلم من شنیدم ۲ قسمت داره خب یکیش که واسه آرامش روحی و حرکات ورزشی کشش و جسمی هست اوکی هست تا آخرش هم کسی بره ولی تو ابعاد مذهبی اش وارد خرافات هندویی و اینا میشه اونا جایز نیست
نمیتونی گذشته رو پاک کنی ولی میتونی تکرار نکنیش شما هر چقدر هم ارزش دیگران را حفظ کنید در نهایت آن ها طبق لیاقت و شایستگی خودشان با شما رفتار میکنند https://daigo.ir/secret/71666606131