وااااای بچه ها بالاخره حکم طلاقم صادر شد تموم شد الان وکیلم فرستاد خدایا شکر

مثلا تو اوج تایمی ک میگفت قسط دارم یه هزار تومنی ندارم با دوستش و نامزد دوستش رفتیم بیرون نامزد دوستش میگفت مثلا محمد هوس نوشیدنی کردم نامزد من پیاده میشد میخرید نمیدونم محمد قلیون میخوام محمد کباب میخوامدو اینا خلاصه شامم رفتیم بیرون نامزد من همرو حساب کرد

میخواستم دندونمو جراحی کنم رفتیم دندونپزشکی چون میدونستم نداره دیگ هیچی نگفتم واستاده بود کنار من دندون خودمو حساب کردم و بهش گفتم تا این جا ک اومدی دندونت درد میکرد بدار دکتر تورم ببینه ویزیت اونم دادم بعد منو صدا کردن رفتم واسه جراحی دیدم این نیومد،جراحی تموم شد اومدم بیرون پرسیدم پرستارا گفتن زیر دست دکتر رفتم دیدم قشنگ نشسته ۳یا چهارتا دندونشو درست کرده هزینشم خودش حساب کرده

اولین سفرمون بعد عقد با خانواده ی من و صفر تا صد به هزینه ی خانواده ی من رفتیم شمال و یروز رفتیم پاساژ به محض اینکه رفتیم تو پاساژ برگشت گفت کارتمو جا گذاشتم دید ناراحت شدم گفت فکر کردی من خسیسم؟زنگ زد به مامانش گفت مامان هفتصد تومن برام کارت به کارت کن،بعد منم اعتراض نکردم رفتیم دوتا تاپ ۱۲۰هزارتومنی تخیلی گرفتم از مغازه ک اومدیم بیرون شروع کرد به غر زدن شدید ک تو فکر زندگی نیستی و ....حالا تو این یکسال بعد عقد یه هزارتومنی به کارت من نزده بود یه اب معدنی نگرفت دستش برای من ییاره،اصلا شماره کارتمو نداشت حتی ،خلاصه گریه ی منو تو خیابون دراورد خودش تند تند با عصبانیت زیاد راهشو کشید رفت،من رفتم نشستم رو یه نیمکت دیدم شیرکاکایو گرفت جلو صورتم منم پرتش کردم رو زمین با همون ع۱بانیت گفت به کی..رم ک نمیخوری

بعد حالا نمیخوام بگم ما خیلی خوبیم ولی خونه ی ما تو دوتا منطقه ی تاپ شهر ،خونه ی اونا روستاهای پایین شهر ،اینک پایین بود عیب نیست ولی منظورم اینه من با عشق قبکل کرده بودم که همه ی این شرایطو ول کنم باهاش برم اونجا زندگی کنم چقدر بخاطرش با خانوادم جنگیدم

کنار خیابون منتطر بودیم یه بار یه مغازه باز کنه گوشیمو گرفت لوکیشن چک کنه یهو دید نت گوشیم روشن گوشی رو داد به من بعد از ماشین پیاده شد با عصبانیت وحشتناک خیلی زیاد نشسته بود کنار جدول به ریشش دست میکشید اینور اونر با ع۱بانیت نگاه میکرد بعد سوار ماشین شد خیلی ترسناک رانندگی کرد تا خونه بعد تو خونه تند تند راه میرفت کاراشو میکرد با من قهر بود بعد گفتم سر اینترنت گوشی داری اینطوری میکنی بعد همونطوری عصبانی بود میگفت انتقام همرو میگیرم

یروز خونشون من ک دست به سیاه سفید نمیزنم رفتم چندتا لیوان بشورم اومد کمک من اب بکشه بعد به یکی از لیوانا یه چیز کوچیکی چسبیده بود برگشت با یه حالت انزجار و عصبانیت گفت ظرف نشستی ک رید..ی

یا همون دفه ک خیانت کرده بود پیاماشو ک رو گوشیش ک خوندم اومد زد زیر گریه تو گریه هاش گفت بخدا از این میسوزم اونی ک من بهش این پیانهارو دادم اصلا دختر نیست پسره،بعد من هی رو پروفایل اون طرف زوم میکردم میدیدم خدایا این که دختره ،حالا نمیدونم تر.نس بود چی بود،بعد گوشی رو از دست من کشید پیامارو پاک کرد یهو زده به طلبکاری و داد و بیدادپرخاشگری ک اینا واسه دوستمه یه زنگ صوری الکی زد به دوستش گفت داداش اوکی شد ؟اونم گفت اره!بعد گفت دیدی این پیاما واسه دوستم بوده منم باور نکردم و اینا بعد داد بیداد ک تو میخوای ابروی منو ببری قهر کرد رفت

ب من میگفت یه هزار تومنی ندارم بعد میفهمیدم پشت سر با اطلاع مامانش و زنداداشش و اینا مثلا ۶۰میلیون به داداشش داده بعد چند روز بعد به من میگفت تازه،یا مثلا باخم رفتیم یه فروشگاه دو قسمت زنونه مردونه داشت قسمت مردونش رفتیم کلی خرید کرد گفتم خوب بریم قسمت زنونه گفت الان دیر عشقم پس فردا میارمت خرید گذشت هیجی نگفت و منم نگفتم دوهفته بعد فیش خرید بلند بالا دیدم تو کشوش ک با مامانش رفته بود اونجا خرید

بعد ب من میگفت باید تمام دکتراتو تو بیمارستانهای مخصوص ناجا و اینا بری منم نرفته بودم تاحالا یه بار رفتم دیدم اصلا دکتر اهمیت نمیده یهو پنج تا زن و باهم ویزیت میکنن برگشتم بهش گفتم عشقم من سختمه اینهمه من بخاطر تو عوض شدم توهم یذره کوتاه بیا سالی دوبار ویزیت مگه چقدر میشه برگشت گفت من از این پولا ندارم و قهر و چشم غره و پرخاش و...‌

سر اینکه تو مهمونی دستمال کاغذی از دستم افتاده بود نفهمیدم تو اشپزخونه داشتم با خانوما حرف میزدم یهو دیدم دستمال کاغذی رو با یه شدت زیاد چپوند تو دستم و با پرخاش وحشتناک ولی صدای بالا گفت منو کفن کردی ننداز دستمالاتو ابروی منو داری میبری،همون شب انار چرخوندن خودش سمت دیگ نشسته بود من ننیخوردم بر نداشتم یهو اومد گفت عشقم انارمو بده گفتم فک کردم خودت بر میداری برنداشتم یهو چشماشو گرد کرد دندوناشو فشار داد بینیشو باد کرد وسط جمع به من

شبش گفتم به چ حقی ب من چشم غره رفتی سر دستمال و ظرف انار و فلان گفت بزار بریم سر زندگی مث خودت میشم اگر زندگی بهت زهر نشد؟؟بعد تو همه ی این بحثا من میشستم گریه میکردم این مگیرفت میخوابید عین خیالش نبود یا الکی میشست کنار خودشو میزد ب ناراحتی نه دلجویی هیچییی

من باید همیشه میرفتم اشتی همیشهههه

بعد این اخری برگشت گفت چی بعد عروسی پول بزنم به کارتت؟هنوز هیجی نشده تنها میخوای بری بیرون؟بعد عروسی کارت یدونس اونم دست منه چون همه جا باهاتم تنها بیرون رفتن و میاده روی و فلان اصلا نداریم ما تو خانوادمون اصلا از این چیزا نداریم ک کارت جدا و پول بزنیم،بعد عروسی سوپر مارکت تنها نباید بری من از کجا بدونم کدوم عوضی پشت دخل نشسته؟هرچی خواستی میگی خودم میخرم میارم کارتن کارتن