من اینجوریم ولی خوب اسمشو افسردگی نمیذارم
چون آدمی بودم که خیلی جنگیدم واسه یه موضوعی چند سال درگیر بودم و تمام انرژیم رفت
خیلی گریه میکردم خیلی واکنش میدادم خیلی پافشاری کردم
ولی از یه اتفاقی به بعد دیگه به اصطلاح سر شدم و خود به خودی رها کردم و بیخیال شدم. کاملا غیر ارادی بود اولش خیلی اذیت بودم ولی بعد چند ماه خوب شدم تقریبا . واسم زیاد مهم نیست مثل قبل یجورایی کمرنگ شده برام
اکثر اوقات هم بهش فکر میکنم هیچ واکنشی نشون نمیدم خیلی کم پیش میاد گریم بگیره مثل قبل
هر چند بهم گفتن باید دارو مصرف کنی ولی نکردم و حتی دیگه مشاورم نرفتم. به مشکل حادیم نخوردم تا به الان
واقعا هم واسم سواله که چرا اینجوری شدم روانشناس میگفت داری از مشکل فرار میکنی و به در آینده نزدیک به مشکل میخوری ولی الان ۹.۱۰ ماهه که به مشکلی نخوردم
.