2777
2789

چندین ساله که پدرو مادرم  شدیدفرق میزارن بین بچه هاشون از بچگی فرق میزاشتن ولی این چندسال خیلی شده به غیراز فرق کلی توهین . کارمون شده بود دعوا ،ولی این اواخر که دیگ حواسشون بود حداقل جلوی من فرق نزارن یا توهین نکنن من چون دیگ شناختمشون باکوچک ترین چیزی اعصابم بهم میریزه میدونم که ازم خوششون نمیاد بااون همه دعوا وتوهین ولی من دیگ تحمل ندارم دل نازک شدم با کوچیک ترین چیزی اعصابم بهم میریزه امشب هم دعوا شد وبه بابام کلمه زشتی گفتم البته مستقیم به خودش نگفتم ولی فهمید    ،به نظرتون چیکارکنم کجا برم  درس دارم آزمون مهمی دارم  شما بودید چیکار میکردید سر این دعوا شد که اول یه بحث کوچیکمون شد بعد بابام یه جوری گفت که  یعنی دوست نداره ببینه منو ،خودم رو جلوش آفتابی نکنم چطور تو خونه ای باشم که میگن بهم آفتابی نشم میخواد تو اتاق بره زندگی کنه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

منم شرایطم کپی توعهتازه من بخاطر بچه های دیگشون منو نابود کردن و فرصتام ازم گرفتن چن سالته؟

منم خیلیییبییی اذیت کردن اصلا نمیتونم درس بخونم تمرکز ندارم

نمیتونم بگم عزیزم تو تاپیکام از داداش واینا گفتم.میترسم شناخته بشم

برا کنکور میخونی؟عجبا بهشون!سعی کن فکر کنی با دوتا ادم که عقب مونده هستن هم خونه ای اینجوری راحت تره

آره آخه مگه میشه بابام میخواد به خاطر اینکه منو نبینه برع تو اتاق ،پس غرور و عزت نفسم چی میشه مگه من آشغالم که اونقدر غرورم رو له میکنن

منم خیلیییبییی اذیت کردن اصلا نمیتونم درس بخونم تمرکز ندارمنمیتونم بگم عزیزم تو تاپیکام از داداش وای ...

کاش میدونستم

بخدا مثل ت بودم قبول نمیشدم سرکارم حتی الانم نمیذارن برم واقعا خیلی موقعیت اجتماعیم خراب شد

اخرم بزور رفتم دانشگاه ازاد تو سن زیاد

منم خیلیییبییی اذیت کردن اصلا نمیتونم درس بخونم تمرکز ندارمنمیتونم بگم عزیزم تو تاپیکام از داداش وای ...

منم خیلی میزارن

تازه تازگی مامانم شدید فرق میزاره یعنی اصلا یه کلمه حاضر نیست باهام حرف بزنه همش چسبیده به خواهرم تو تاپبکم دیشب گفتم 

ازش بیزارم

تازه باز تو اتاق شخصی داری من اونم ندارم با خواهرم مشترکه ولی توش گوشیم اینترنت آنتن نمیده مجبورم همش تو هال باشم شباهم اینجا بخوابم خیلی بده شرایطم

منم خیلی میزارنتازه تازگی مامانم شدید فرق میزاره یعنی اصلا یه کلمه حاضر نیست باهام حرف بزنه همش چسبی ...

بعد همون خواهر برادر هم دلشون برا زندگی ما نمیسوزه

حالا برعکس بود من دلم میسوخت سادم

کاش میدونستمبخدا مثل ت بودم قبول نمیشدم سرکارم حتی الانم نمیذارن برم واقعا خیلی موقعیت اجتماعیم خراب ...

متوجه نشدم عزیزم گفتی اگر جای من بودی قبول نمیشدی ؟؟؟

منم هیچ نمیتونم بخونم یه سریا میگن اهمیت نده نمیدونم مشکل از منه که زیاد اهمیت میدم ونمیتونم بخونم یا..

بعد همون خواهر برادر هم دلشون برا زندگی ما نمیسوزهحالا برعکس بود من دلم میسوخت سادم

دلش بسوزه چیه

یه سگ سلیطه ایه 

ببین مامانم مثلا میره جایی میاد بعد زود میره میشینه بر خواهرم تعریف میکنم یا دائم باهمن حرف میزنن می‌خندن

نظرشو میپرسه تو همه چی

من میرم پیشش اصلا اخم و تخم میکنه یا کلمه حرف نمیزنه باهام یا گوشی میبینه حرف میزنم جواب نمیده

من ۲۰ سالمه خواهر سلیطه م ۱۴ !!!

خیلی دلم میشکنه دلم میخواد بیام از دانشگاه براش تعریف کنم باهم خوب باشیم حرف بزنیم ولی دیگه انگار مامان من نیست 

الان خونه نیستن انقدر آرامش دارم کاش بتونم از این خونه برم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز