پسر بودی ک دو سال سربازی و بعدشم تا آخر عمر کار و مسولیت
جمع کنید بابا
زن از وقتی وارد خونه شوهر میشه دائم الکاره
حتی نصف شب هم بخاطر بچه مجبوره بیدار شه تا آخر عمرش کار مفت و مجانی انجام میده
روزی ماری عاشق شد میگفت معشوقش ماری ست خوش خط و خال،قد بلند وجذاب، گذشت تا روزی شهامت ابراز عشق به معشوق را پیدا کرد و توانست از نزدیک با وی دیدار کند اما وقتی او را از نزدیک دید بسیار متعجب شد و حیرت زده برگشت. او یک شلنگ بود! این است حکایت عشق های امروزی؛) #عضو جدید نیستم ۴سال خواننده خاموش بودم