مادرشوهرمینا همه با هم رفتن شمال
به شوهرم گفتن شما هم بیاین بریم ولی به من هیچی نگفتن من از شوهرم شنیدم که دارن میرن
حالا مادرشوهرم زنگ زده میگه زنگ بزن به خواهر شوهرت حالشو بپرس تو مسافرته
و منم از اینکه مادرشوهرم فقط میخاد احترام بچه های خودش حفظ بشه متنفرم
از امر و نهی کردناش متنفرم
به خوبی میگه ها اما قشنگ مشخصه میخاد خرم کنه
منم هنوز زنگ نزدم