من چندساله ازدواج کردم خانواده همسرم هیچ کاری برامون نکردن،هیچ کمکی حتی سر عقد کادو ندادن،هرچی میشد میگفتن ما رسم نداریم،رسم یلدایی نداریم،رسم عیدی نداریم،عروس باید کمتراز ۶ ماه عقد باشه خلاصه زد دوسال بعدش خواهر شوهرم عقد کرد دیدم بله رسم همچی دارن ولی چون من از یه شهر دیگه هستم زدن زیر همچی و میگفتن رسم نیست،ما عروسی نداشتیم پدرم فوت شد دیگه رفتیم خونه خودمون،خواستیم بریم ترکیه ماه عسل،مادرشوهرم گفت ترکیه جای زن رفتن نیست،خواستیم بریم مشهد گفت منم میام،خلاصه دخترش عقد کرد سر عقد بهش نیم ست داد،دخترم دوهفته رفت استانبول مسافرت،براش یلدایی و عیدی آوردن الانم یکسال و نیم عقد با اینکه میگفتن رسم نداریم،منو شوهرم هرجایی بریم از سفر گرفته تا تفریح اگه بفهمن ناراحت میشن یه زنگ نمیزنن ببینن زنده ایم یا مرده ولی دخترش و دامادش تا سرکوچه میرن ده بار بهشون زنگ میزنن،دخترش مرتب توی آرایشگاه و درحال خرید ولی مادرشوهرم زورش میاد حتی واسه بچه پوشک زیاد بخریم،شوهرم یدونه پسره منم یدونه عروس ولی انگار نه انگار من عروسشم،۶ماه عقد بودیم مادرشوهرم رک گفت مهمون یه روز دو روز و علنا مارو بیرون کرد ولی داماد هرروز اونجاست،حالا من رفته بودم خونه مامانم اینا با اینکه به پدرشوهرم زنگ زدم واسه خدافظی جواب نداد،یه زنگ به من نزدن منم وقتی برگشتم نرفتم خونشون،بهشون برخورده پدرشوهرم زنگ زد طلبکار چرا خدافظی نکردی و منم هرچی توی دلم بود بهش گفتم و گفتم دیگه پامو نمیذارم اونجا،حالا مادرشوهرم امروز زنگ زده به شوهرم یکم گریه کرده همسرم رفته طرف اونا میگه تو مقصری با اینکه خودش میگفت حق با توئه و حرفایی که به پدرم زدی درسته و این چرت و پرتا
بنظر شما حق دارم ناراحت باشم؟!الان مقصر کیه؟
