الهی بمیرم 🥺🥺🥺 بخدا قلبم مچاله شد . منم اوایل ازدواجم یه یک ماهی توی شرایط شما بودم خیییلی برام سخت بود ، خیلی خیلی خواهرش رو مخم بود اونا خونه ما بودن . ولی اگر الان باشه بهم خوش میگذره . از ته دل برات دعا میکنم و ایت الکرسی میخونم واسه ارامشت و امیدوارم به لطف خدا زودتر مستقل شی.
با پیامت اشکام جاری شد بخدا که خدا هم نمی دونه تو چه شرایط سختیم اگه اوضاع خونه پدرم رو به راه بود ی لحظه هم نمی موندم ولب حیف که اونجا هم از اینجا بدتره
انقدر دلم برای بچم میسوزه بمیرم براش
دستت درد نکنه خیر دوتا دنیا رو ببینی عاقبت بخیر بشی
سعی کن بیشتر تو خونه نباشی
به شوهرتم بگو راحت نبستم فکری بردار
تو آب یا چایش قرص خواب آور قوی بریز.
فکر کن داری با مادرت زندگی میکنی یه جیزی میگه ناراحت میشی فکرکن مادرته،وقتی به دید مادرشوهر نگاه کنی یه ارزن برات مثل کوه میمونه
دوست منم مث شما بود در یک اتاق زندکی میکرد
که بهش توصیه کردم کلاس بره و بیرون خونه باشه
شوهرشون اجازه ندادن منم بهشون هنر یاد دادم
توخونه تا عصر مشغولن ولی مادرشوهر شون سرک میشه
با اینوحال روحیه شون قویه و اینم بگم نماز میخونن و دعا
شکر گزاری و... ک من فک نمیکردم نتیجه بده
ک عمیقااااداد .خداروشکر تحمل نمیکنه زندگی میکنه
گاهی باید پذیرفت و نادیده گرفت و لبخند زد
منم بچم که کوچیک بود شوهرم داشت خونه مادرشو اپارتمان میکرد قرار بود یه یک سالی بریم بشینیم اونجا تا ساختمون خودمون ساخته شه ، منم خییییلی ازشون بدم میومد ، حالا اینو به شما توصیه نمیکنما دارم خودمو میگم 😁 داشت غیر قانونی میساخت منم یه صبح زنگ زدم شهرداری امار دادم ، ساعت ۹ صبح شهرداری ریخت دم خونشون ، خلاصه یه سنگ بزرگ انداختم جلو پاشون ، ولی در نهایت مجور شدم برم توی اون ساختمون 🤭 ولی در کل خیییلی بهتر از تصورم بهم گذشت و یه وقتایی دلم واسه اون روزها تنگ میشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
