ببین من یه سال با خدا قهر بودم یعنی تو یه سال اخیر خیلی زجرو سختیا از ادمای سمی کشیدم فقط چاقورو نکردن تو قلبم .ولی وقتی با خودم نشستم گفتم کسی درد منو درک نمیکنه میگن اینا چیزی نیست که بزرگش کرده رو به خدا اوردم شاید وقتی سر سجاده میشینم های های گریه تا حالا اینجوری پیش کسی گریه نکردم از ته اعماق وجودم و سرمو بالا میکنم میدونم همه اینا امتحانه ولی خدا میشه دیگه تموم شه نمیتونم دیگه