2777
2789
عنوان

مادرشوهر وقتی میاد خونه تون کمک میکنه

| مشاهده متن کامل بحث + 562 بازدید | 41 پست

ما ی شهر دیگه ایم از مادرشوهرم دوریم میاد قومای خودشم دعوت میکنه کمک که نمیکنه هیچ میاد وسط آشپزخونه جای منو تنگ میکنه دخالتم میکنه از مهموناییم که دعوت کرده بخان بلندشن کمکم کنن نمیزاره 😐

فقط 12 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
مردم هرگز خوشبختی خود را نمی‌شناسند اما خوشبختی دیگران همیشه جلوی دید آنهاست  به داشته های خود عمیق تر نگاه کنید   

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ن جوون تر ها کار کنن بهتره مادرشوهر من خونه دخترش کار می‌کنه عروس های دخترش میشیننزشته بنظرم خونه خو ...

کاملا حرفت درسته ولی به نظرم قشنگ اینه که یه تعارف بکنه

مادرشوهر من خیلی جوونه شاید توی یه جمع که باشیم جزو جوان تر ها حساب بشه ولی خب مدلش اینه

خبر داری زمین گرده؛ لگد کردی لگد میشی؟!

ن اصلا به عنوان بزرگتر اجازه نمیدم همونجور که مادر خودم اجازه نمیدم

اونکه شما اجازه نمیدی از مهربونیته

ولی خب ایشون باید یه تعارف بکنه و شکا بگی نه ممنون

نه اینکه فقط بشینه 

البته سن و سال هم خیلی مهمه

خبر داری زمین گرده؛ لگد کردی لگد میشی؟!

نه تکون نمیخوره

ﻭ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺩﺭﻭﻏﻲ ﻛﻪ ﺯﺑﺎﻧﺘﺎﻥ ﮔﻮﻳﺎﻱ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ، ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ : ﺍﻳﻦ ﺣﻠﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺣﺮﺍم ، ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻓﺘﺮﺍ ﺑﺰﻧﻴﺪ [ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﻠﺎﻝ ﻭ ﺣﺮﺍم ﺣﻜﻢ ﺧﺪﺍﺳﺖ ] ; ﻣﺴﻠﻤﺎً ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻰ  ﺑﻨﺪﻧﺪ ، ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ .(١١٦نحل)                              دوجمله از  #مالکوم_ایکس"اجازه ندهیم کسی که به ما ظلم می‌کند قواعد بازی را تعیین کند"."اگر نفهمید آمریکا در دنیا چکار می‌کند، نمی‌توانید بفهمید در کشور خود چکار باید بکنید".

نه فقط در حد جمع کردن ظرف ها درستشم همینه

 دیوانه و دلبسته ای اقبال خودت باش/سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش/یک لحظه نخور حسرت آنرا که نداری/راضی به همین چند قلم مال خودت باش/دنبال کسی باش که دنبال تو باشد/اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش/پرواز قشنگ است ولی بی غم و محنت/محنت نکش از غیر و پروبال خودت باش/صد سال اگر زنده بمانی، گذرانی/پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش
کمک میکنه ولی بعضی جاها اجازه نمیدم خودم مثلا یبار اومد ظرف بشوره اجازه ندادم گفتن نه و بعدا میشورم ...

دقیقا منم خوشم نمیاد

برا خونه خودم نگفتم

مثلا یه بار رفتیم خونه زن عموی شوهرم که حدود ۱۰ سال از مادرشوهرم بزرگتره، من خب تا جایی ک تونستم کمک کردم ولی مادرشوهرم از سفره بلند شد نشست رو مبل

خبر داری زمین گرده؛ لگد کردی لگد میشی؟!

دقیقا منم خوشم نمیادبرا خونه خودم نگفتممثلا یه بار رفتیم خونه زن عموی شوهرم که حدود ۱۰ سال از مادرشو ...

شاید خودشون مثلا عادت دارن به این مدل رفتار جا افتاده بینشون وگرنه خب درحالت عادی درست نبوده

میاد تعارف میزنه ولی اصلا اجازه نمیدم هم میدونم توان نداره هم دوست ندارم بزرگتر توی خونه ام کار کنه

همین تعارفش یه دنیا ارزش داره

خبر داری زمین گرده؛ لگد کردی لگد میشی؟!

قبلا میومد در حد سفره اینا کمک می‌کرد و یه وقتایی ظرفارو می‌شست دروغ چرا خودم ترجیح میدم کار نکنه به شدت شلخته کار می‌کنه مثلا طرف می‌شوره سینک پر اشغال و کف ول می‌کنه یا میاد میگه غذارو من بکشم پارچه پهن میکنم بازم رو همون گاز وایمیسته می‌کشه نصفش می‌ریزه رو گاز 😑ولی این دفعه استراحت بودم اومدن بهم سر بزنن آشپزی و همه کار خودش کرد ولی وقتی رفت سه روز داشتم آشپزخونه تمیز میکردم شعله گاز تا ته کرده بود کل آشپزخونه روغن بود قبل اومدنشون شوهرم هود تمیز کرده بود وقتی رفتن شوهرم با تعجب می‌گفت هود پس چرا انقد کثیفه🤣

فقط 11 هفته و 6 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمی‌دونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم  🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان  ❤️

خونه فامیلاشون نرفتیم که ببینم تا به امروز فقط خونه خواهراش.حتی برادر همسرمم تا حالا دعوتمون نکرده .ولی خونه دخترا کمک میکنه.خونه من نه.

🇮🇷خوشا تماشای صبح فردا.خوشا بهارت شکوفه زارا.خوشا هر آنکس که دوست دارد .نفس کشیدن در این هوا را.خوشا سرودن به لحن باران.زعشق گفتن به گوش یاران.خوشا تبسم خوشا ترنم.به سایه سارت جان ایران.تو نام عشقی سلام عشقی.برای این دل تمام‌عشقی.تو دل ستانی تو دل نشینی.تو آسمانی ترین زمینی.خوشا ز نام و نشان گذشتن.به عشق تو از جهان گذشتن.یلان از هفت خوان گذشتن.به سان آرش زجان گذشتن.جان ایران جانان ایران🇮🇷

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

خستم🖤

princessland | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز