سلام. دو سال و سه ماهشه.دو هفته دیگه زایمان دارم . آرزو میکنم سر سزارین از دنیا برم . ساعت ۸ تا ۱۰/۴۰ یکسره گریه کرده . بغل میخواست نمی‌تونستم . می‌گفت فلان غذا رو می‌خوام می‌پختم نمی‌خورد . بالاخره ساعت ۱۲ افتاد و خوابش برد . منم با لگد هی زدم رو باسنش اما نه محکم . اونم هیچ بیدار نشد . خسته شدم . تصور بودن یه نوزاد با این پسرو ندارم . دو سال و اندیه هیچ وقتی برا خودم و آسایشی ندارم ، حالا همش فکر میکنم اگه دخترمم مثل این بشه چه خاکی تو سرم بریزم . و این فکرها باعث میشه همش گریه کنم . چشام پف کرده ...
ب خاطر بارداریه حساس شدی
خدا حفظش کنه بچه نعمت بزرگیه عزیزم حق داری خسته شی ولی قدر این روزارو بدون اونا کوچولن هنوز چیزی متوجه نمیشن
مقصر خودتی با فاصله کم بچه آوردی گناه اون بچه چیه اخه
بچه دوم چی بود وقتی از پس اولی بر نمیای؟؟
بچه خواب رو با لگد زدی ؟؟؟
خب میزاشتی یکم بزرگتر بشه بعد دومیو میوردی الان حسادتم به رفتاراش اضافه میشه
بچه دوساله خیلی کوچیکه خیلی
به محبت زیادی نیاز داره
خدا صبرت بده
وای عزیزم بچست دیگه تو ک شرایطشو نداشتی چرا بچه دوم اخه، شاید الان میگین یه چیزی یاد گرفتین هی میگین ولی واقعیته،
عزیزم اون فقط یه بچه اس میدونممممم‌خسته ای اما نمیشه کاری کرد فقط تحمل
منم یک ماه و نیم دیگه زایمان دارم تازه دخترم کلاس دومه ولی بازم استرس دارم حس میکنم خیلی سخته🥲
من خودم پسر ۲سال و ۹ ماهه دارم سختی های پسر داری رو میدونم
ولی واقعا تو خواب با لگد بچه رو زدی؟
خدا وکیلی تو که اعصابت کشش یکی رو نداشت چرا دومی رو آوردی
خب چرا بچه دوم اوردی وقتی حوصلت نمبگیره
وقتی خوابید چرا میخواستی بیدارش کنی؟
دختر اروم میشه زایمان کنی یماه دیگه خودتم اوکی میشی همه چی درست میشه پسرتم چون خیلی کوچیکه هنوز بغل اینا میخواد تو نمیتونی واسه اون لجباز شده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
