2777
2789
عنوان

عذاب وجدان دارم

173 بازدید | 9 پست

با جمع همکارا رفته بودیم بیرون

بعد ما چندتا دختریم تو‌ گروه ک باهم ارتباطمون خوبه ولی خیلی صمیمی نمیشه گفت

بعد تو این جمع یکی از دخترا (اسمشو‌ مثلا میذارم سارا)  از تقریبا میشه گفت مدیر اون جمع (اسمشو میذارم محمد ). خوشش اومده بعد ب ما دخترا گفت بعد کلا سارا از سینگلیش خیلی ناراحت بود

تو بازی تقریبا جرات حقیقتم ک میکردیم یجورایی بروز داد حسشو دختره ک همه یطورایی فهمیدن تو‌‌جمع انگار میخواستن همه اینارو‌ب هم وصل کنن

ولی پسره اصلا متقابلا نشون نداد احتمالا بخاطر سمت مدیریت نخواست داستان شه


این از این 

گذشت و گذشت به ماهی حدودا

تا من با یکی دیگه از همکارا ک اون صمیمیترم باهاش اسمشو‌ میذارم‌ نگین رفتیم بیرون

بقیشم الان میذارم از قبل نوشتم



این از این 

گذشت و گذشت به ماهی حدودا

تا من با یکی دیگه از همکارا ک اون صمیمیترم باهاش اسمشو‌ میذارم‌ نگین رفتیم بیرون

بهم  گفت شنیدم سارا و‌ فلانی خیلی وقته با همن و اینا. 

کلا یکی دیگه از همکارارو‌ میگفت ک تو جمع اون روز نبود


منم چون میدونستم سارا از محمد خوشش میاد و حداقل با توجه ب اطلاعات خودم میدونستم اینطوری نیست

گفت نه من مطمئنم باهمن نیستن چون طبق بیرون اخر فهمیدم محمد و‌ سارا یه حسی به بهم دارن و تمام شد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من کلاا این داستان یادم رفته بود چون کلا یک دقیقم طول نکشید صحبتمون


تا اینکه دیروز سارا دیدم تو‌شرکت باهام خیلی سرد بود بعد چندساعت منو کشید کنار گفت یچیزو میخوام از خودت بپرسم

یه خبری پخش شده از سمت نگین تو شرکت

ک من و محمد باهمیم و فلان خیلی دارم اذیت میشم وقتی این داستان نیست

بعد گفت هرچی فکر کردم دیدم ازون جمع فقط تو با نگین دوستی و 

ممکنه گفته باشی گفت چون ما یه جمع تقریبا خودمونی بیرون بودیم

اولش واقعاا یادم نبود گفتم ن من چرا باید بگم (اخه کلا چیزایی زیادی میدونم ازش ک کلا نگفتم هیچوقت اینم چون حرف افتاد گفتم)

بعد گفتم یچیزایی یادم اومد و‌داستانو گفتم 

گفتم فقط چون گفت تو و فلانی باهمید من اینو گفتم ک یه تبرئه بشه



بچه ها…

من اینو ب دوست صمیمیم گفتم و بین خودمون حرف زدیم اصلا بهش فکر نکردم ممکنه پخش بشه و اینطوری بشه😔😔😔 

توام نمیگفتی تو جمع بوده بازم حرف در می آمد نگران نباش فراموش میشه

آره از یه طرف دیگم یکی دیگه هم پخش کرده ازونجمع

 ولی از دو طرف پخش شده کلا رفتن منشا شو در اوردن ک کیا گفتن

واسه من بد شد 

چندین سال تو شرکتم ازین داستانا نبوده

حالا همشون باهام سرد میشن

آره از یه طرف دیگم یکی دیگه هم پخش کرده ازونجمع ولی از دو طرف پخش شده کلا رفتن منشا شو در اوردن ک کی ...

متوجه ام الان اون دو نفر پخش کردن خودشونم میپرسن که کی پخش کرده پیش دوستت همه چیو گفتی همون خوبه واکنش نشون نده بزار بگذره

👷‍♂️👨‍💼🙋‍♂️از میانه روی، خوش بختی پاک سر می زند.⚘⚘
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792