ولی هنوز یه ماه از فوتشون نگذشته بود که عمو کوچیکم دعواهاش شروع شد
میگفت زمین ها و خونه مال منه چون بچه کوچیک این خانوادم
و منم زمینامو میخام بفروشم
زمینای که بابام بخاطر نفروختنشون ماه به ماه با وجود زن بچه براشون پول میفرستاده رو میگه مال خودشن!
انگار نه انگار برادر داره خواهر داره
دیگه این سه سال همش دعوا داره عمو وسطیمم که ازین بدتره فک میکنه قراره چیزی بهش برسه با غین همراه شدن شبا عرق میخورن میرن در خونه عموم دخترشو فوش میده
زنشو فوش میده
ابروشونو تو محل برده
از دست این دوتا امنیت ندارن بیچاره ها
پیرشون کردن
باز خداروشکر ما دوریم فقط زنگ میزنه همون زنگشم جواب نمیدیم
حالا امشبم ازون شباست که تا خود صبح میخاد زنگ بزنه
دیشب هرچی فوش بلد بود داد الانم باز...
پس تکلیف زحمات اینا چی میشه؟
بعد اون دوتا خواهر که هنوز ازدواج نکردن چی نباید یه پشتیوانه داشته باشن برا آینده؟
بابام و عمو بزرگم که کلا از مال اینا گذشتن فقط میگن خانواده هامونو فوش ندن
الان
میگه بیا امضا کن تا بتونیم بفروشیم دیگه کاری باهاتون نداریم
بنظرتون بره امضا کنه بفروشن؟ تا حداقل دیگه فحش ندن