نمیدونم اسمش چیه . شاید از تنهایی و بدبختی و بی پناهی بهش دلبستم
همسرم سه ماهه فوت کرده . این آقا تو تلگرام بهم پیام داد بهم گفت از وقتی خودمو شناختم عاشقت بودم . با خانواده مطرح کردم مخالفت کردن گفتن فلانی هیچوقت به ما دختر نمیده . تمام این سالها چشمش دنبال من بوده . حتی وقتی اولین بار منو دیده با جزئیات رنگ لباسمم یادش بود . خیلی خالصانه و صادقانه حرف میزد. منم گفتم متاسفم الان کاری برای احساسات و عشقت نمیتونم انجام بدم و بلاکش کردم
چند روزه خیلی حالم بده . چه تقدیر مزخرفی داریم ما . یکی رو دوست داری بهش نمیرسی و یکی دوستت داره و تو حتی نمیدونی . از درد تنهایی خیلی دلبسته اش شدم . ولی قطعا وارد زندگی یه زن دیگه نمیشم .
این آقا دوتا بچه داره و الان تو مراحل آخر طلاقن من بیشتر از یک ساله ک شنیدم دارن طلاق میگیرن ولی در هر صورت هرگز و تو هیچ شرایطی بهش نزدیک نمیشم .