چهار ماه پیش عقد کردم بعد بیست روز همسرم تصادف کرد آمبولی گرفت دو ماه بیمارستان بود بعدش موقعی که از بیمارستان مرخص شد دیگه هیچ حرفی با من نزد و قهر کرد و فقط گفت طلاق... درد دو ماه گریه و زاری برای خوب شدنش بکنار حالا درد قهرش زمین گیرم کرده دیگه جونی برام نمونده باورم نمیشه خیلی عاشقم بود خودشو به زمین و زمان زد که با هم ازدواج کنیم داستان عشقمون زبان زد کل فامیل بود چیشد که به اینجا رسیدیم دلمم براش میسوزه هنوز نمیتونه راه بره از یه طرفم به من پشت کرده 😭😭😭😭
بنده خدا پشت کرده بهت ک بری دنبال زنوگیت
شاید دکتر بهش چیزی گفته مثلا مثل اینکه این زخم میتونه براش دردسر ساز باشه یا حرف دیگه ای با دکترش حرف بزن
واچراخب؟
باهاش حرف بزن
بگو من باهاتم توهرشرایطی
احتمالا میخواد فداکاری کنه
اون بخاطر شرایطش بهت پشت کرده دیده حالش بده داره از خودگذشتگی میکنه که تو‌بری به پاش نسوزی و بسازی مثلا
یه بزرگتو‌بفرست باهاش صحبت کنه
درواقع قهر نکرده
میخواد که تو بد بخت نشی
از عمد اینارو میگه که دور شی ازش
من باشم طلاق نمی گیرم اگه این جوری که میگی هستش
شاید چون اینجور شده میگه گناهی جوونی بری ازدواج کنی ب پاش نسوزی .
آخی عزیزززم،شاید اون از شرایطی که برا خودش افتاده ناراحته و فکر میکنه دیگه خوب شدنی نیست
چون ممکنه حالش خوب نشه باهات اینطور رفتار میکنه ک بری
با خودش میگه گناه داره بزارم بره تا بلکه خوشبخت بشه اسیر من نباشه
شاید براش یه مشکل جدی پیش اومده یا مثلا می‌ترسه دیگه نتونه راه بره یا مثلا توقع داشته بیشتر بهش محبت کنی یا از نظر مالی تو مشکلات بزرگی افتاده
اون از شرایط خودش راضی نیست شاید نمیخواد تو پاسوزش بشی
باهاش حرف بزن
داره ازخود گذشتگی میکنه🥲🥲
باهاش صحبت کن بگو من توشرایط سخت باید کنارت باشم حالت عادی وخوشی ک همه هستن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
