ایام فاطمیه است فکر کنم به خاطر همینه 
کلا دست من بود میگفتم کل سال مشکی بپوشه 🥺
امروزم سر کلاس بهم پیام داد با دوستم بریم 
حرف بزنیم برای کار 
من ندیدم پیامشو سر غذا دیدم  
هی میدیدم دور من میچرخه نگو میخواسته حرف بزنه 
اخرشم سر کلاس حرف زدیم 
منو تو دیوار حساب میکنه
کلا دوستمو مخاطب قرار میده  
به زور دوکلمه میگم بفهمه من لال نیستم
بعد جوری سرم پایینه نصف میشه دیسک میگیرم اخرش 
هماهنگیای مجازیش با منه
حضوری با اون حرف میزنه  
 گیر افتادیم
از اون ور بچه ها میگفتن امروز نزدیک بوده همکلاسیم تا بوسه برن با دوست صمیمیش 
اینم شانس منه  
تخلیه عاطفیش یه جا دیگست کلی هووی پسر دارم