من تو یه پاساژ نزدیک خونمون تو لباس فروشی فروشنده ام و واقعا خیلی خوشگلم و این پسره تو غرفه عطر فروشی کار میکنه و خیلی زشته موهاشو فر میکنه میریزه تو صورتش بشدت رو مخ هستش و کفش صدا میده و تق تق از جلوی مغازم رد میشه و کل روز جلوی مغازم وایمیسه
یک ماه پیش به من پیام داد تو اینستا و منم جوابشو دادم بعد گفت اینستا آنلاین نمیشم برنامه دیگه داری بهش گفتم که من میخوام روابطم در حد همکار باشه و برنامه دیگه هم آنلاین نمیشم و بلاکش کردم امشب میرفتم سوپری و بعد که کارم تموم شد اومدم بیرون دیدم جلوی سوپریه گفت سلام خوبی گفتم سلام مرسی بله و گفت فک کنم وقتی بهت پیام دادم دچار سوتفاهم شدی و من گفتم نه دچار هیچ سوتفاهمی نشدم و خندید گفت اخه اومد ادامه حرفشو بزنه گفتم من گفتم که میخوام روابطم در حد همکار باشه و به من ربطی نداره تو کجا آنلاین میشی و بعد خندید منم گفتم مرسی خدافظ بعد رفتم گفت کجا میری حالا وایسا اهمیت ندادم بهش دو روز بعد اینکه به من پیام داد خواهرم اومده بود به من سر بزنه و کسی نمیشناختش این رفته بود بهش گفته بود من ازت خوشم میاد شمارتو بده و خواهرم نداد گفت من خواهر فلانی ام