مشکل همینه تو خونه ما وقتی من کار کنم همش تشویق میکنن که به به چقد کار میکنی افرین چه خوب تمیز میکنی
به خدای احد و واحد به برادرم بگم استکانا رو بشور اول از همه مادرم بعد پدرم خونشون به جوش میاد که چرا به اون میگی حالا یذره کار کردی نمیخاد به رومون بیاری
همینقد بی منطق
اگه این چیزا اون دنیا جوابب نداشته باشه من به خدا هم باور ندارم
ما بچه بودیم همه کارهای خونه رو منو ابجیام انجام می‌دادیم مادرمم اصلا کاری نمی‌کرد نهایت کاری که میکرد یه شام حاضر میکزد،کارخونه زیاد بود خیلی زیاد لباس میشستیم حیاط ویلایی رو جارو می‌زدیم بابام کشاورزه تو زمین کار میکردیم،در آخر غذای خوب گوشت خوب عیدی بیشتر پول تو جیبی بیشتر برای پسرا بود تازه کلی هم کتک می‌خوردیم از برادرام سر کثیف بودن جوراب یا لباس انکار مادر خونه ما دخترا بودیم 😭
واقعا درکت میکنم
من کتک نخوردم تاحالا ازشون چون همچین رویی تاحالا به هیچکس ندادم که بزنتم، البته مامانم الکی میزدم ولی تو روش وایمیستادم
ولی درک میکنم کامل. من تک دخترم از ۹ سالگی کلی کار میکردم با مامانم. اگه مامانم مریض باشه کل کارا اگر نباشه نصف کارا. من حتی ناراحتم چرا یه زن ۵۵ ساله مریض کار کنه و یه مرد سالم ۲۳ ساله دست به هیچی نزنه.
نمیدونم چرا خودش خجالت نمیکشه.
خیلی سخته ،من از پدر مادرم هرگز کتک نخوردم،ولی از دوتا برادرم خیلی کتک خوردم،منو ابجیام مثل ربات بودیم،از مدرسه می اومدیم،یکی طرف میشست یکی حیاط جارو میزد،یکی ظرف های شب و صبحانه رو میشست،چون شب نمی‌تونستیم بشوریم ،باید حیاط میرقتیم،بعد باید غذا برای گاو درست میکردیم،هیزم می آوردیم از چندصدمتر اینورتر برای تنور که نون بپزن،لباس میشستیم،اونم باید از چاه آب میکشیدیم،برای اب خوردن هم باید می‌رفتیم از چشمه آب می اوردیم،در آخر موقع شام آخرین نفر برای دخترا غذا می‌کشیدن💔
