مث سگ پشیمونم ک اومدم خونه جاری

هتل مهمانسرا مسافرخونه و حتی سایتهایی مثل جاجیگا و ... رو برا همین وقتا گذاشتن . میگشتین یه اقامتگاه که با شرایط مالیتون جوره پیدا میکردید میگرفتید.

من خونه فامیلهام که اصرار میکنن هم شب نمیمونم. گذارم به شهرشون بیفته با دست پر مثلا با سوغات شهر خودم میرم یه ساعت خونشون بهشون سر میزنم و میرم جایی که کرایه کردم. احترام آدم دست خودشه.

ن اسی ساعت یازده شده و جاریش هنوز خوابه و شوهرشم کپه مرگشو گذاشته تا 11 خبرشون هنوز خوابن

اینم از دیشب گشنه مونده

والا عجیب نیست

که لااقل اون نمیفهمه

شوهرشم گشنه نیست

اخه هیچکس دعوتش نکرده. فقط من گفتم اومده خونمون‌ اینم از من توقع کرده فقط. بعد ببین تولد میگم اونجوری نبوده ها. مادرپدر و برادرای همسرم بودن یعنی من اصلا نگفتم تولده ب کسی. 

باید به شوهرت میگفتی گرسنه هستی

باید به مردا همه چیز رو گفت 

بعد این همه سال من فهمیدم که مردا همشون اینطوری هستن نه که بد باشن ولی باید بهشون گفت

دیده شما بهش عزت گذاشتی بهش کادو دادی هوا برش داشته 

کاش کادو رو نداده بودی یه شام دعوتشون میکردی دو نفری و بعد میدای بهش 

واقعا همچین آدمایی که جلو مهمون غذا نمیزارن نمیدونم فازشون چیه 

عزیزم خانواده له چه دردی میخوره اخه موقع ابن موشکلات خبلی کوچیک حالا خیلی نداشتن یه املت و سوسیس تخم مرغ می تونست بذاره جلوشون 

تازه مهمونت حامله هم باشه🤔🤔

کارش قطعا زشت بوده ولی استارتر هم نگفت کی رسیده مثلا یکی ده شب بیاد دیگه تو راه باید شامش رو خورده باشه.

خودم برام از شهرستان مهمون اومد فاصله شهرشون با ما یک ساعته بعد ساعت ۱۰ شب رسیدن شام نخورده بودن بچه هاش کباب کباب میکردن خدا شاهده شوهرم رفت براشون خرید منم سریع یه کته پختم. خب  به نظرتون زشت نیست؟ اینا ساعت  ۸/۵شب هم از شهرشون راه افتاده باشن شامشون رو باید میخوردن دیگه.

اسی چیشد چیکار کردی اخرش

والاه من جاریم اومد خونمون ۳ روز بمونه زنگ زدم دختر و دامادشم اومدن تو ۳ روز نزدیک ۲۰ میلیون واسه غذا خرج کردم 

اینم بگم ها جاریم هم خداییش به من خیرش زیاد رسیده

حرفتو قبول دارم تحت هیچ شرایطی سعی میکنم شب خونه کسی نمونم حتی نزدیکان ، فقط خونه خودم راحتم ، مسافرت هم بریم آشنا هم داشته باشیم سوییت اجاره میکنیم ، هر چی خواستی میخوری هر چی خواستی میپوشی .معذبم خونه دیگران ،شایذ من زیادی حساسم

منم دیدم از این آدم ها بشدت حسود عقده ایی چشم دیدن اینکه یکی از خودشون بالاتر باشه ندارن

عقد بودم دعوت کرد جاریم ماشین ظرفشویی نداشت.بلند شدم تمام ظرفاشو با دست شستم.من اصلا خونه بابام ظرف زیاد نمیشستیم ماشین ظرف شویی داشتیم .چینی های مزخرفی هم داشت تمام پشت چینی هاش برامدگی داشت دست میکشیدی دست ادمو میبرید،دستم غرقه به خون شد.بعد عروسی هم شام گفت بلند شدم بازم ظرف هاشو شستم کلی تو اشپزخونه تعریف کردم باهش ،جمع کردیم ظرفارو،از سر اجبار این کارو نکردم خودم دوست داشتم.

بعد چند وقت من همشونو شام دعوت کردم اصلا نه تو انداختن سفره کمک کرد نه جمع کردن حالا من ظرفشویی داشتم ولی دلیل نمیشد لیوان خودشم بر نداره ، از رو مبل نشست زمین شام خورد از زمین نشست بعد شام رو مبل.منم دیگه اخرین بارم شد که تو خونش کار کرده بودم،

ذات بعضی جاری ها تا ابد خرابه،اصلا نباید خونش میرفتی.

جالب اینجاس بعد از عروسیمون و اون دعوتی که کردم با من دیگه حرفم نمیزنه😅

اسی نوشته ساعت ۸و۹شب رسیدن خونه جاریش.

آدم بیشعور ،بیشعوووووره ،،دیگه دلیل و منطق نمیخواد