چون خانماده شوهرم گاون
نزدیک دوماهه خونم شده کاروانسرا چون مادرش مریض بود قبول کردم ازش نگه داری کنم حالش خوب شه الانم ی هفته اس پدرشوهرم فوت کرده همه بار زندگیشون و انداختن رو دوش ما ادم چقدر میتونه نفهم باشه
ن ارامش و اسایش دارم ن میتونم دو دیقه با شوهرم خلوت کنم ن پولی برامون مونده خودمم شدم کلفتشون صبونه ناهار شام تمیز کردن خونم جهازم محو شده فرش و مبلمو چرک گرفته دارم دق میکنم