عادی سازی نکنید نیکا دیگه نمیتونه آهنگ بخونه. مهرشاد نمیتونه پیتزا درست کنه. سارینا خط چشم کشیدن یاد نگرفت. کیان رنگین کمان رو دیگه نمیبینه. خدانور نتونست شناسنامه بگیره. حدیث دیگه نمیرقصه. حنانه لباس عروسشو نپوشید. نوید دیگه کشتی نمیگیره. پژمان عروسی داداش رو ندید. حمیدرضا دیگه موتور سوار نمیشه.مهسا نتونست گوینده بشه. پونه و آرش نتونستن ماهگرد بگیرن. یلدا دیگه تولدشو جشن نمیگیره. مجید رضا تتوی شیر و خورشیدش شکست. ایلار دیگه خانم دکتر نیست. یادتون نره ها باشه؟ امضا تا ابد و یک روز خواهد ماند بابا حکم هارو دادن حکم من اعدامه به من مامان چیزی نگو . عرب: این زنان هستند که مارا تحریک میکنند و اگر متواضعانه لباس بپوشند مشکلی نخواهد بود کوروش بزرگ : حجاب زنان پلک های مردانمان است چشم که هرزه باشد هرچقدر هم که حجاب داشته باشی همانطور که بخواهند تورا تصور میکنند. حرام زادگان عرب پرست ریپلایی ننمایید
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
من اولین کار ناهارمو پختم چون پسرم شیفت ظهر بود و باید ناهارو زودمیخورد،وقتی رفت جمع آوری کردم خونه رو،جارو کشیدم گردگیری کردم ظرف شستم،لباس شستم،حیاط شستم،یه دوسم گرفتم،حالاهم واسه شام یه سالاد ماکارونی خوشمزه درست کردم و نشستم