2777
2789
عنوان

چقدر مردا بی درکن مخصوصا نامزدم

| مشاهده متن کامل بحث + 523 بازدید | 43 پست
حدود ۹ ماه،خیلی مهربونه همیشه باهام،خیلی دوسم داره میدونم ،ولی بعدش خیلی معذرت خواهی کرد منم تو این ...

خیلی ببخشید ولی اگه دوست داشت موقعی که پریود شدی برات یه خوراکی چیزی می‌خرید یه مسکنی چیزی بهت می‌داد می‌برد بیرون می‌گردوند یه خورده دلت باز بشه از اون حال و هوا بیای بیرون نه که کمین کنه بخواد به فکر لذت‌های خودش باشه این دوست داشتن از نظر شما

وقتی پیام دادی و جوابتوندادم بدون ترجیح دادم بامغززنگ زده ات  بحث نکنم چون فهمیدم با خوک نمیشه کشتی گرفت پس پیام ات بی جواب موند بدون از چیه ...

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خیلی ببخشید ولی اگه دوست داشت موقعی که پریود شدی برات یه خوراکی چیزی می‌خرید یه مسکنی چیزی بهت می‌دا ...

همه اونکارا رو‌میکنه عصر اومد همه چی هم خریده بود با هم فیلم دیدیم و دیگه آخرشب

.تنهایی یعنی این سکانس...💔توی قسمتی از فیلم "رستگاری در شائوشنگ"، پیرمردی به اسم بروکس بعد از ۵۰ سال‌ از زندان آزاد شد، برگشت به شهرش ولی هیچی دیگه مثل قبل نبود. این آزادی براش تلخ‌تر از زندان بود.چند روز بعد مثل همیشه از خواب بیدار شد، دوش گرفت، بهترین لباسش رو پوشید، عطر مورد علاقه‌اش رو زد. رو یه چهارپایه رفت و با یه چاقو روی دیوار خونه‌اش نوشت : بروکس اینجا بود...و خودش رو از سقف همون خونه، برای همیشه رها کرد.بروکس اون جمله رو نوشت چون کسی دیگه نبود بفهمه که "من اینجا بودم..."مثل خیلی‌ از ماها که وسط شلوغ‌ترین روزا ته دلمون خالیه و منتظریم یک نفر بیاد، مارو بفهمه، پیشمون بمونه.ما هم اینجاییم.همین حالا.

اینقدر حق نگو نمی تونم همشو لایک کنم🥲😂

فدات شم 

اینجور آدما فقط زن می‌گیرن به خاطر لذت‌های جنسیشون یعنی ژاله اگر هر کس دیگه‌ای هم غیر از زنشون باشه که نیازهای جنسیشونو برآورده کنه اون زنم دوست دارن براشون اصلاً فرقی نمی‌کنه کی باشه فقط یکی باشه که اینا هر وقتش که اراده جنسی کردن زنه در اختیارشون باشه

وقتی پیام دادی و جوابتوندادم بدون ترجیح دادم بامغززنگ زده ات  بحث نکنم چون فهمیدم با خوک نمیشه کشتی گرفت پس پیام ات بی جواب موند بدون از چیه ...
همه اونکارا رو‌میکنه عصر اومد همه چی هم خریده بود با هم فیلم دیدیم و دیگه آخرشب


این دوست داشتن نیست خودت گول نزن

ببین من یکیو پیدا کردم که موقعی که ناراحتم و دل درد دارم و پریودم منو درک بکنن نه عین شوهر تو که بیاد آویزون بشه و بخواد یه کاری بکنه پس مطمئن باشین انقدر شوهرت بی‌خاصیت هستش که اومدی اینجا تاپیک زدی براش وگرنه این کارو نمی‌کردی عین حیوون حیوون فقط تو این مواقع به فکر خودشه

وقتی پیام دادی و جوابتوندادم بدون ترجیح دادم بامغززنگ زده ات  بحث نکنم چون فهمیدم با خوک نمیشه کشتی گرفت پس پیام ات بی جواب موند بدون از چیه ...
هر نر بی‌خاصیتی که نمی‌دونه تو دوره پریودی باید زنو درک بکنی نه اینکه تحریکش بکنی به فکر لذت‌های خود ...

همونقدر که ما ممکنه اذیت  شیم اون ها هم ممکنه اذیت شه  درک متقابل داشته باشید حالا همیشه که این اتفاق ها نمیفته خیلی وقت هام اقایون مراعات میکنند توی پریودی توی بارداری توی بی خوابی هامون و غیره ولی نمیگند ما زن ها اینجوری برون گراییم و جیغ جیغ میکنیم وگرن برو ببین چند نفر دیشب بخاطر زنشون حرفی نزدند

فدات شم اینجور آدما فقط زن می‌گیرن به خاطر لذت‌های جنسیشون یعنی ژاله اگر هر کس دیگه‌ای هم غیر از زنش ...

حیفی بمونی

دقیقا مثل یه کالا می‌بینن و جالبیش اینجاست یسری زنها اینو قبول ندارن و نمیخوان بپذیرن

فدات شم اینجور آدما فقط زن می‌گیرن به خاطر لذت‌های جنسیشون یعنی ژاله اگر هر کس دیگه‌ای هم غیر از زنش ...

وا،خیلی منفی فکر میکنی ینی چی هرکی باشه خیلی بد حرف میزنی

.تنهایی یعنی این سکانس...💔توی قسمتی از فیلم "رستگاری در شائوشنگ"، پیرمردی به اسم بروکس بعد از ۵۰ سال‌ از زندان آزاد شد، برگشت به شهرش ولی هیچی دیگه مثل قبل نبود. این آزادی براش تلخ‌تر از زندان بود.چند روز بعد مثل همیشه از خواب بیدار شد، دوش گرفت، بهترین لباسش رو پوشید، عطر مورد علاقه‌اش رو زد. رو یه چهارپایه رفت و با یه چاقو روی دیوار خونه‌اش نوشت : بروکس اینجا بود...و خودش رو از سقف همون خونه، برای همیشه رها کرد.بروکس اون جمله رو نوشت چون کسی دیگه نبود بفهمه که "من اینجا بودم..."مثل خیلی‌ از ماها که وسط شلوغ‌ترین روزا ته دلمون خالیه و منتظریم یک نفر بیاد، مارو بفهمه، پیشمون بمونه.ما هم اینجاییم.همین حالا.

همونقدر که ما ممکنه اذیت شیم اون ها هم ممکنه اذیت شه درک متقابل داشته باشید حالا همیشه که این اتفا ...

کدوم زنی رو دیدی که وقتی رابطه جنسی بهش فشار میاره و همسرش حالا به هر دلیلی اعصابش خورده چکش برگشت خورده بخواد مثل حیوون بیفته دنبالشو تحریکش بکنه و اذیتش بکنه البته چه مرد چه زن هر کدومشون که این کارو می‌کنن هیچ فرقی با یه خوک کثیف ندارن و ما آدما تعیین می‌کنیم که شریک زندگیمون خوک باشه یا نه یعنی حد و حدودمونو در حد زندگی با یه خوک بیاریم پایین یا نه

وقتی پیام دادی و جوابتوندادم بدون ترجیح دادم بامغززنگ زده ات  بحث نکنم چون فهمیدم با خوک نمیشه کشتی گرفت پس پیام ات بی جواب موند بدون از چیه ...
این دوست داشتن نیست خودت گول نزن

باشه حتما

.تنهایی یعنی این سکانس...💔توی قسمتی از فیلم "رستگاری در شائوشنگ"، پیرمردی به اسم بروکس بعد از ۵۰ سال‌ از زندان آزاد شد، برگشت به شهرش ولی هیچی دیگه مثل قبل نبود. این آزادی براش تلخ‌تر از زندان بود.چند روز بعد مثل همیشه از خواب بیدار شد، دوش گرفت، بهترین لباسش رو پوشید، عطر مورد علاقه‌اش رو زد. رو یه چهارپایه رفت و با یه چاقو روی دیوار خونه‌اش نوشت : بروکس اینجا بود...و خودش رو از سقف همون خونه، برای همیشه رها کرد.بروکس اون جمله رو نوشت چون کسی دیگه نبود بفهمه که "من اینجا بودم..."مثل خیلی‌ از ماها که وسط شلوغ‌ترین روزا ته دلمون خالیه و منتظریم یک نفر بیاد، مارو بفهمه، پیشمون بمونه.ما هم اینجاییم.همین حالا.

یه هفته ستحتی خود خدا گفته این یه هفته رو غلاف کنیدبعد یه سری مردا…متاسفم واقعا

مرد 

نگو مرد

اینا یه مشت نر بی‌خاصیتن

وقتی پیام دادی و جوابتوندادم بدون ترجیح دادم بامغززنگ زده ات  بحث نکنم چون فهمیدم با خوک نمیشه کشتی گرفت پس پیام ات بی جواب موند بدون از چیه ...
کدوم زنی رو دیدی که وقتی رابطه جنسی بهش فشار میاره و همسرش حالا به هر دلیلی اعصابش خورده چکش برگشت خ ...

احتمالا خودت با یه خوک نر ازدواج کردی 

.تنهایی یعنی این سکانس...💔توی قسمتی از فیلم "رستگاری در شائوشنگ"، پیرمردی به اسم بروکس بعد از ۵۰ سال‌ از زندان آزاد شد، برگشت به شهرش ولی هیچی دیگه مثل قبل نبود. این آزادی براش تلخ‌تر از زندان بود.چند روز بعد مثل همیشه از خواب بیدار شد، دوش گرفت، بهترین لباسش رو پوشید، عطر مورد علاقه‌اش رو زد. رو یه چهارپایه رفت و با یه چاقو روی دیوار خونه‌اش نوشت : بروکس اینجا بود...و خودش رو از سقف همون خونه، برای همیشه رها کرد.بروکس اون جمله رو نوشت چون کسی دیگه نبود بفهمه که "من اینجا بودم..."مثل خیلی‌ از ماها که وسط شلوغ‌ترین روزا ته دلمون خالیه و منتظریم یک نفر بیاد، مارو بفهمه، پیشمون بمونه.ما هم اینجاییم.همین حالا.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز