من هر وقت میرم خونه پدرم مادرم دستش دردنکنه هر چی که تو خونش باشه به منم میده مثلا اون دفعه گوسفند کشته بودن نصفشو داد به ما یا میوه های باغشون هر چی که باشه ب من و داداشم میده میبریم
بعد چند دفعس موقع برگشت شوهرم با شوخی میگه باز چی گدایی کردی اوردی از خونه پدرت یعنی انقققد ناراحت میشم از این حرف خون ب مغزم نمیرسه میدونه خوشم نمیاد ولی چن دفعس تکرار میکنه هر وقتم میخام بخاطر این حرفش چیزی نیارم مادرم ناراحت میشه دلم نمیاد
توروخدا ی حرفی یادم بدید ب این بیشعور این جور موقع ها بزنم