راهروی بیمارستان راضیه فیروز، آهنگی ک مدام تکرار میشه تو ذهنم و قطره ی اشکی ک بی هوا ریخت....... میگه خیال میکردم این فقط یه لحظست تموم میشه اگه برم، دلم یه جوری مونده تو چشمات ک...
خیال میکردم عاشقت نمیشم اگه نگات کنم یه کم
یه روز تو خوابمم نمیدیدم واسه تو جووونمم بدم
دلم یه کاری کرده با غرورم ک مث بچه هام تا از تو دورم
ک وقتی میری بغضو از چشام میشورم
دلت یه لحظه واسه من نمیشه میدونم تقصیر تو نیست همیشه
اونی ک مال قلبته دیر عاشقت میشه
همینه عشق
خوابت نمیبره ازت نمیگذره شکنجه اوره
همینه عشق
یه حس دلهره ک میگی با خودت نباشه بهتره...