2777
2789
دقیقا درستهاما من هنوز جوابم رو نگرفتممن نمیتونم رفت و آمدم و کم کنم با توجه به شرایطم که توضیحش طول ...

اره اگ همسرت منطقیه باهاش حرف بزن ..بگو اهل بی ادبی نیستم اما نمیتونم ازخودم دفاع نکنم ک بقیه بخوان سواستفاده کنن و ب شخصیتم توهین کنن

برای هم خوب بخوایم،،بدی ها و بدخواستن ها وحسادت ها باعث سیاهی دل و کینه و درنهایت افسردگی وکناره گیری میشه...خوب بخوایم،خوب باشیم ،شادباشیم وسرزنده❤
همون موقع جواب بده ... ب شوهرت هم توضیح نده بعدا

میترسم جای آروم شدن اوضاع بدتر بشه فقط همین

وگرنه زبون جواب دادن دارم

اینطور نیستم که بگم وای نمیتونم چیزی بگم

قشنگ میتونم طرفو بشورم بزارم کنار😬

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من میگم هرچی محل نذاری و حرص خوردنتو نبینن بیشتر میسوزن آدمایی که میخوان اذیتت کننبستگی به طرف هات د ...

اینام بد جنس نیستن ولی خوششون هم میاد کرم بریزن و مسخره کنن یه وقتایی

الان تازه یک هفته اس تصمیم گرفتم منم حاضر جوابی کنم

و پی اینو به تنم مالیدم که اگر حاضر جوابی کنم باید حرف بشنوم 

با خودم گفتم نهایتا من میگم اونام میگن فوقش میخوان محل ندن دیگه که من بعدش به روی خودم نمیارم که چرا محل نمیدی همون حالت قبل

خشت اول چون نهد معمارکجوقتی مخالف بودن نبایدعروسشون میشدی همه فکر میکنن ازدواج پیوند دونفره ولی پیون ...

عزیزم ما چون سنتی نبودیم اینطور شد

حقیقتا دختر نبودم بشینم خونه خواستگار بیاد دم در و اول مامانش بپسنده و بعد خواهرش بپسنده و بعد تازه پسر بیاد

دلم ازدواج با شناخت میخواست 

دلم میخواست قبلش خودم با همسرم در ارتباط باشم

شما میتونی بگی این جور موارد نیش و کنایه تو ازدواج هایی که خانواده ها کاملا موافقن پیش نمیاد؟

طرف دختر ابجیشو برا پسرش گرفته و کاملا هم موافق بوده بازم چالش هست

هیچ ربطی به این موضوعی که شما میگین نداره 

من خودم که 2 سال خانواده شوهرم هر جور دلشون خواست تازوندن و شوهر من نه طرف اونا بود نه طرف من. 2 سال ...

افرین عشقم منم دقیقا یه همچین چیزی میخوام

درخواست بدم بیشتر باهات حرف بزنم؟

یا همینجا بهم بگو چطور جواب میدادی؟

بعدش که جواب میدادی بیشتر اعصابتو خورد نکردن؟

یا مثلا بخوان تلافی کنن بدتر اذیتت کنن؟

یا شوهرتو پر کنن ؟

تو شوهرت پشتته و جواب میده به خوانوادش همچنان حرصی و کینه ای هستی

چه ربطی داره خب وقتی حتی با حرف های همسرم هم اذیت کردنشون کنترل نشده من بشینم و غصه بخورم و گریه کنم؟

عمرا خودم از خودم دفاع میکنم خب🙄

بهترین راه فاصله گرفتن هستن 

برا منم همین اتفاق افتاده 

اوایل خیلی جوابشون رو میدادم دیدم ن اونا شدن آدم خوبه من وسط شدم آدم بده 

زیاد هم ب همسرتون همه چیز رو نگو پنکه اونطور فکر میکنه آدم نق نقو و غر زنی هستی 

من سال ۸۸عضو نی نی سایت بودم دقیقا وقتی پسرم بدنیا آمد با این سایت آشنا شدم و تا سال ۹۷هم تو سایت بودم ولی بنا ب دلایلی از سایت رفتم و تو سال۱۴۰۱باز آمدم تو سایت اینجا برام دلگرمی و سرگرمی هست لطفا دل همو نشکنیم ‌چونکه هیشکی همو نمیشناسه ب کارما هم اعتقاد داشته باشین و لطفا برای نیت من خواستین صلوات بفرستین و لایک کنید منم برای نیت شما صلوات میفرستم انشالله همه مشکلشون حل بشه و ب مراد دلشون برسن زندگی خیلی کوتاه هست قدر داشته هاتون رو بدونید 

جواب بده ولی نه جلوی همسرت تیکه ننداز اصلا مثلا چی میگن که جوابشون و میدی؟

مثلا ما دنبال خونه میگشتیم 

یهو من گفتم اره من مامانم یکم طلا داره رو گرم میگیرم ازش رو گرم پس میدم 

یهو پدرشوهرم گفت این کار مامانت که کمک نیس

باید پول بده پس نگیره

منم گفتم هروقت تو کمک کردی اونم میکنه

گفت نه منظورم اینه که طلا گرون میشه بخوابید پس بدید اذیت میشید 

منم گفتم همین که گفت میتونه کمک کنه و پشتم باشه برام ارزش داشت حمایتش 

خیلی براش سنگین شد چون خودش نمیخواد کمک کنه 

من اصلا جواب نمیدم یعنی همسرم نمیذاره به جواب برسه خودش همه رو میشوره میذاره کنار🤗 بنظرم بی تفاوتی ...


اره این لبخند تو یه سری موقعیت ها واقعا از صدتا فحش بدتره

ولی تو یه سری موقعیت هام طرف انقدر ببخشید نفهمه که باید به زبون بگی که ناراحت شدی 

منم حقیقتا اون اوایل چون همسرم خیلی حمایت میکرد اینا بیشتر حسودی میکردن و بیشتر اذیت میکردن

الان که خودمم بخوام حاضر جواب باشم نمیدونم چی میشه

نمیدونم من خودم شوهرم همیشه میگه حرف تو دلت نگه ندار جواب بده ولی من اهل جواب دادن نیستم شوهرم خودش ...

شوهر منم میگه ولی اگه جواب بدم بعد کلی باهام بحث میکنه که چرا اونجوری گفتی ناراحت شدن مامانم ایناااا.. 

من موفق نبودم اما همیشه احترام گذاشتم، رومون تو روی هم باز نشده هیچوقت، همیشه ملوسک مهربون و گوگولی ظاهرا رفتار میکنم، اما شوهرم خوب میشوره پهن میکنه تو آفتاب برا همین کسی جرات نداره تیکه بندازه . در مواردی ام ک شوهرم متوجه نمیشه به روی خودم نمیارم چون میدونم از حسادتشونه

شما ایگنور کردن رو چطور میبینی؟ببین من خب نمیتونم رفت و آمد نکنم یا ایگنور کردن اینجوریرفت و آمد رو ...

باید جوری جواب بدی که نتونن بگن حرف بدی زدی 

متلک گفتن متلک بگو

با خنده گفتن با خنده بگو 

چاشنی زبون چربم بذار کنارش 

من مادری‌ام که روزی خونه‌اش از صدای بچه‌هاش گرم بود، اما حالا بدون حضور دائمی‌شون زندگی می‌کنه.از همسر اولم جدا شدم، حالا در کنار همسر جدیدم مسیر تازه‌ای رو شروع کردم…بچه‌هام رو می‌بینم، از دیدنشون محروم نیستم— اما درد من، فقط ندیدن نیست…درد من اینه که نمی‌تونم هر روز، هر لحظه، مادری کنم همون‌جوری که دلم می‌خواد.مادری، فقط به اسم و دیدار نیست… به لمس لحظه‌لحظه‌هاست.و من هنوز مامانم، با تمام جانم.

شوهر منم میگه ولی اگه جواب بدم بعد کلی باهام بحث میکنه که چرا اونجوری گفتی ناراحت شدن مامانم ایناااا ...

نه شوهر من هیچی نمیگه میگه خوب کردی گفتی 🤣🤣🤣کلا من خط قرمز شم هرکس که میخواد باشه میگه جواب بده

فقط 11 هفته و 6 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمی‌دونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم  🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان  ❤️

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792