بچه ها چند روز پیش با مامانم اسنپ گرفتم که بریم خونه نشستم تو ماشین دیدم مامانم میگه آقا توروخدا اون سمت من نیاد منم یهو ترسیدم فک کردم ملخ دیده گفتم چی شده مامان یهو دیدم صدای میو میو میاد دلم غش رفت گفتم مامان ملخ که نیست گربس دیدم گربهه از کنار صندلی داره نگام میکنه یهو پرید تو بغلم ولی خدا انقد بغلش کردم انقد نازش کردم پاستیلای پاشو آروم فشار میدادم دیگه مامانمم شل کرد بغلش گرفت خوشش اومد اینم بگم گربه خونگی بود و تمیز بود کاملا ازش مشخص بود لطفاً اگه میخواین بگید گربه نجسه نظرتون قابل احترامه ولی برای خودتون نظرتونو نگه دارید🫠بچه ها خیلی برای گربهع دلم تنگ شدا انگار تو همون چند دقیقه تو بغلم وابستش شده بودم اگه سرپرست خوبی بودم و شرایط داشتم حتما یک گربه واگذاری میگرفتم 🫠🥺