ـعلیـ۳۱۳ مدیر عضویت: 1403/08/30 تعداد پست: 1522 عنوان به وقت شعر اگر کسی به مشاعره علاقه داره بیاد | مشاهده متن کامل بحث + 489 بازدید | 104 پست دانی که چرا راز نهان با تو نگویم طوطی صفتی طاقت اسرار نداری با ی ادامه بدید 1404/08/10 | 00:56 0 نفر لایک کرده اند ... گزارش تاپیک نامناسب
ـعلیـ۳۱۳ مدیر استارتر عضویت: 1403/08/30 تعداد پست: 1522 در دیر مغان امد یارم قدحی در دست، مست از می و میخواران از نرگس مستش مست تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن استای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
دخترگلفروش1374 عضویت: 1403/10/17 تعداد پست: 2879 داستان های نهانی رازهای زندگانی برق چون شمشیر بران پاره میکرد ابرها را آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا این زودتر میخواستی حالا چرا
fereshtehmehr عضویت: 1401/07/30 تعداد پست: 2313 دوس دیدم که ملائک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
ـعلیـ۳۱۳ مدیر استارتر عضویت: 1403/08/30 تعداد پست: 1522 آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا این زودتر میخواستی حالا چرا از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
آلاینا عضویت: 1402/03/28 تعداد پست: 4109 از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر ان ظلمت شب اب حیاتم دادند بنی ادم اعضای یکدیگرند به جز قوم شوهر که ویرانگرند
fereshtehmehr عضویت: 1401/07/30 تعداد پست: 2313 تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن استای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد، وجود نازکت ازرده گزند مباد
ـعلیـ۳۱۳ مدیر استارتر عضویت: 1403/08/30 تعداد پست: 1522 دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر ان ظلمت شب اب حیاتم دادند دل در بر و می در کف و معشوق به کام استسلطان جهانم به چنین روز غلام است
fereshtehmehr عضویت: 1401/07/30 تعداد پست: 2313 دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر ان ظلمت شب اب حیاتم دادند دیدی که هیچکسی مرا یاد نکرد، جز غم که هزار آفرین بر غم باد
ـعلیـ۳۱۳ مدیر استارتر عضویت: 1403/08/30 تعداد پست: 1522 دیدی که هیچکسی مرا یاد نکرد، جز غم که هزار آفرین بر غم باد دشمن دانا که غم جان بودبهتر از آن دوست که نادان بود
آلاینا عضویت: 1402/03/28 تعداد پست: 4109 دل در بر و می در کف و معشوق به کام استسلطان جهانم به چنین روز غلام است تا کی غم ان خورم که دارم یا نهوین عمر به خوشدلی گذارم یا نه بنی ادم اعضای یکدیگرند به جز قوم شوهر که ویرانگرند
ـعلیـ۳۱۳ مدیر استارتر عضویت: 1403/08/30 تعداد پست: 1522 تا کی غم ان خورم که دارم یا نهوین عمر به خوشدلی گذارم یا نه همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخرنهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفل ها
fereshtehmehr عضویت: 1401/07/30 تعداد پست: 2313 دشمن دانا که غم جان بودبهتر از آن دوست که نادان بود در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم حکم انچه تو اندیشی لطف انکه تو فرمایی
ـعلیـ۳۱۳ مدیر استارتر عضویت: 1403/08/30 تعداد پست: 1522 در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم حکم انچه تو اندیشی لطف انکه تو فرمایی یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
fereshtehmehr عضویت: 1401/07/30 تعداد پست: 2313 تا کی غم ان خورم که دارم یا نهوین عمر به خوشدلی گذارم یا نه هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان، ایوان مداین را ایینه عبرت دان
آلاینا عضویت: 1402/03/28 تعداد پست: 4109 همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخرنهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفل ها اسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا بنی ادم اعضای یکدیگرند به جز قوم شوهر که ویرانگرند