2777
2789

من و دختر و همسرم خونه مامانم زندگی میکنیم

پدرم که فوت کرد خونشون بزرگ بود مامانم گفت مستاجرید بیاید پیش من که کرایه ندید به مرور خونه بخرید هم منم تنها نباشم تو خونه اینم بگم خرج خونه و خرید و...رو صفرتا صد خودمون میدیم.

خلاصه درگیر چالش های دورهم زندگی کردن هستم

مثلا امروز شوهرم رفته حمام و کفش های دخترم و با وایتکس شسته مامانم اومده میگه فلانی تو حمام داره با وایتکس چه کار میکنه ؟ از حمام بوی وایتکس میاد چی میشوره؟


من گفتم چطور؟


آخه چرا باید همچین سوالی بپرسی مادر جان🤪چه فرقی داره حالا

سوال های این تیپی زیاد میپرسه

مثلا داری برای چی لقمه درست میکنی؟

قابلمه رو برای چی میخوای؟

راهش چیه بتونم بیخیال بشم و خودخوری نکنم؟

بچه ها اینجا نه تاپیکاتون راحت حذف میشه نه کاربریتون تعلیق شه تاپیکاتون حذف میشه...یعنی کاربریت تعلیق شه کل تاپیکات وهمه میتونن ببینن... پس اثرت تاابد باقی میمونه ...اگر ممکنه شناسایی شی دیگه اینجا دردودل نکن ...مدیر سایت داری جوری جلومیری که کم کم همه خواننده خاموش بشن؟؟؟؟منظورتون چیه؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مادرت مگ نیست چرا حساس شدی پس؟ 

یه صلوات برای سلامتی و عاقبت بخیری دخترکم میفرستی ؟              تخصص عالی در زمینه گذشتن از موقیت ها ی مختلف زندگی و گفتن جمله واااای خدایا من چرا اینقد خر بودم               وامروز به تاریخ ۱۶/آذر/۱۴۰۲ بی بی چک من مثبت شد و نی نی ناخواسته اومد تو دل من.مامانم من خیلی خوشحالم ولی بابا زیاد راضی نیست و اخم تخم کرده ولی من از همون ثانیه عاشقت شدم.بخاطر بیماریم استرس مریض شدنتو دارم ولی تورو سپردم به حضرت زهرا و از خدا میخام زیر بیرق ائمه نگه دارت باشه عزیزکم.خدایا شکرت..خب خب انگار بابا فندقو قبول کرده بلاخره🫡😂و داره کم کم باورش میشه پدر شده...امروز ینی ۸ بهمن من فهمیدم فندق یه دختر چادر زریه🥺🥹و من همونجا روی عکس سیاه سفید مانیتور گل سرا و دامن چین چینشو تصور کردم و از ذوق مردم براش ولی طبق پیش بینیم بابای دختری اصلااا خوشحال نشد و یک روز کاااامل رفت توی قیافه..میدونم عاشقش میشه حتی بیتشر از من و مادر خودش ولی خب.‌‌..امروز ینی۲۷مهر نورجهان من ،دخترک شیرین و عزیزم دوماه و چند روزشه و شده همه ی زندگی منو باباش🥹  خدایا شکرت خودت نگه دارش‌ باش و حفظش کن برامون

مامان منم سوالای عجیب غریب می‌پرسه خیلی اوقاتم اصلا به جوابش گوش نمی‌ده فقط می‌پرسه 🫠 

عادتشونه دیگه ترک نمیشه 

                                                                                     

وای برای منم قابل تحمل نیست. منم برهه هایی به دلایلی کنار مادرم بود. و روی کوچکترین حرفاش حساس میشدم و حس دخالت بهم میداد و اعصابم می ریخت به هم. وقتی کمتر باهم هستیم می بینم همین حرفا برام بی اهمیت میشه ها، ولی تایم با هم بودن زیاد بشه روی همه ش حساس میشم.

من شوهرم رو هم به زور تحمل میکنم به عنوان همخونه:///

منم بوی وایتکس راه بیفته توی خونه

می پرسم .....

اینجا مادرت اگر تاپیک میزد بیشتر حق داشت تا شما

"هر کسی را ملاقات می‌کنی درگیر نبردی است که تو هیچ چیز درباره آن نمی‌دانی. همیشه مهربان باش." بعد از دیدن خیلی دعوا و پرخاش‌ها در سایت، عمیقا به این نتیجه رسیدم که خیلی‌ها در این دسته جا می‌گیرند 😊

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز