(1) تفریح
مرد امنیت بخش تفریحی نمیرود که زنش نداند کجاست با چه کسانی ست! مشغول چه فعالیتی ست و از تفریح خود آسیب و زحمت نمی آورد اگر همراه خانواده به تفریح رفته است، مراقب نیازهایی که ضمن آن ممکن است پیش بیاید هست. (کتاب زندگی، دکتر حبشی)
خانمی میگفت ما هر وقت به همراه همسرم به تفریحمی رویم من باید علاوه بر ترس تصادف، نگران برخورد همسرم با دیگران توهین و توبیخ وی برای چیزی که فراموش کرده ام همراه خود بیاورم یا بنزینی که تمام گردیده است و ده هانگرانی همچون اینها باشم (کتاب زندگی، دکتر حبشی)
- هر جمعه باید با دوستام برم پیست. ولی زنم مخالفت شدید میکنه و همیشه سر این دعوا داریم.
- دوساله عقدم. من ارزو دارم یکبار دو نفری بریم تفریح یک ساعت از شهرمون دور بشیم اما همیشه مادرشوهرم هر روز خدا برنامه میچینه برای بیرون رفتن. شوهرمم همیشه دنبال اونهاست و منم مجبور میکنه باهاشون برم. دیگه خسته شدم اگه نرمم خیلی ناراحت میشن و باید دلیل قانع کننده بیارم که چرا نمیرم؛ یعنی با خودشون نمیگن این دونفر تازه ازدواج کردن بهشون فرصت بدیم دو نفره باشن؟ هر روز سر این قضیه دعواست. من دوست دارم دوتایی بریم بیرون اصلا با خانوادش بهم خوش نمیگذره. تعطیلات کوفتم میشه شغلمم پر استرس و سخته واقعا به تفریح و سکوت نیاز دارم وقتی هم با اونا میریم بیرون شوهرم منو فراموش میکنه کلا دیگه بریدم.
- شوهرم نمیزاره برم دوچرخه سواری
- اوقات فراغتش کلا در حال فیلم نگاه کردنه. این فیلم تموم میشه، فیلم دیگه ای رو شروع میکنه.
- خیلی دوچرخه سواری دوست دارم ولی شوهرم اجازه نمیده که سوار دوچرخه شم.
- اصلا تلویزیون و فیلم وسریال و سینمایی و شبکه خانگی نگاه نمیکنه. میگه چندشم میشه وقت بذارم واسه اینچرت و پرتا، بر عکس من که از صبح پاشونم تا شب.
- دیشب دیدم خیلی حالش گرفته هست. از سرکار که رسیدم خواستم خوشحالش کنم گفتم بریم سینما. خودش سانس هاش رو دید و یه سانس رو انتخاب کردیم و بلیطش رو خریدیم. فیلمه تا دوازده و نیم شب طول کشید. تمام مدت فیلم ک داشت غر میزد این چ فیلم مسخره ایه و پاشو بریم. فیلمتموم شد از خونه ساندویچ برده بودم که نخواد خرجی کنه ولی نذاشت اصلا غذا بخوریم. تو ماشین فقط داشت هوار هوار میکرد ک مگه ما عقل نداریم الان اومدیمسینما و شام چ کووفتیه الان و .. حالا من خودم از شش صبح تا هفت شب سرکارما به خاطر اون فقط گفتم بریم رسیدیم خونه بهش گفتم لیاقت نداری همون باید بشینی خونه سرتو بکنی تو گوشیت
- تنها تفریحمون نشستن توی ماشین و سر زدن به زمین هاشه که کسی تصرفشون نکنه.
- دوست نداره از خونه بره بیرون. همش یا سرکاره یا خونه
- بيشترين دعواهامون سر كوه رفتنشه كه چرا ميرى كوه و روزاى تعطيل ما رو خراب ميكنى.
- میگه تو زندگی ما تفریح فقط مسجد، هیات، مکان مذهبی، مسافرت فقط کربلا خستم کرده. من روحیاتم مال اینجور زندگیا نیست. من مال چادر پوشیدن و مسجد رفتن و... نبودم و نیستم. من دلم میخواست مانتو بپوشم نه چادر. دلم آرایش و مسافرت و پارتی و زندگی شاد میخواست. الانم تو گلزار شهدام و دارم دعای جوشن کبیر گوش میدم. حال وهوام با اینجا سازگار نیست.
- تا نصف شب فوتبالای خارجی نگا میکنه. از صبح تا شب تو سایتای ورزشی فوتبالا رو چک میکنه. همش خبر فوتبالی میخونه. الان برای این فینال فوتبال به رفیقش تلفنی هی میگفت استرس دیوونم کرده. صدبار میره دستشویی. جرات نداریم، حین فوتبال سر و صدا کنیم داد و بیدا میکنه و رگ گردنش ورم میکنه. موهاش دارن سفید میشن بقران با فوتبال.
- شوهرم من رو یه سفر نمیبره. بخاطر کار و مشغله زیاد فرصت نمیشه یه تفریحی من رو ببره. امروز میبینم تو یکی از جاهای تفریحی تهران استوری گذاشته. قاطی کردمگفتم کی رفتی. اول گفت واسه قبله. گفتم این لباسات رو تازه خریدی چرا دروغ میگی. بعد گفت شوخی کردم خواستم ببینم چقدر بهم اعتماد داری گفت عکسه واسه چند روزه پیشه که رفته بودم فلانجا (یه جایی کار داشت) سر راهم رفتم اینجا ویه عکس انداختم و برگشتم
- شبا تا دیر وقت فیلم، ظهر فیلم، عصر فیلم، شب فیلم، روزهای تعطیل فیلم. یهو پشت سرهم ۶ تا سریال میبینه
- شوهرم نمیذاره برم استخر
- هر زمان بهش میگم بریم یه دور با ماشین بزنیم. میگه حوصله ندارم تو و بچه هم بهتره خونه بمونید. بهش میگم خسته شدم و نیاز به یه گردش یا تفریح کوچولو دارم. عصبی میشه میگه زنی که بچه داره یه لحظه هم نباید بره بیرون باید بمونه خونه و بچه نگه داره. خب منم یه آدمم نمیتونم تمام وقتم رو تو آپارتمان باشم. اصلا نمیتونه درک کنه برام عجیبه.
- خیلی اقتصادی فکر می کنه و اهل تفریح نیست. مثل آدم های مسن هست رفتاراش. من دوست دارم مکان های مختلف برم. چیز های جدید امتحان کنم ولی اصلا باهام که همراهی نمی کنه نمیزاره خودمم برم جایی