ی سری چیزا روبمن میگه ولی دروع میگه مثلا اون هفته ک رفتیم خونشون بهم گفت دخترش رفته فلان شهرستان ولی رفتیم شوهرم پرسید گفت ن نرفتم بعد شوهرمگفت ریحانهگفته منم نخواستم مادرشوهرم بده بشه هیچی نگفتم یا اینهفته گفت میخواییم فرش بشوریم ی ساعت مخ منو کارگرفت الانشوهرم رفته میبینه ک جایی کباید برای شستنفرشها باشن نیستن
چرا اینکارو میکنه ینی میخواد منو بده کنه؟
عصبانی شدم ازش و هم ناراحت و دلخور
اینادم عین گل باهات برخورد میکنه بعد یهو این کارای چیپو میکنه میزندت زمین