شوهر من برای مراسم مادربزرگ من نیومد حتی سال پدربزرگمم نیومد هی گفت سرکارم مرخصی ندارم و و و
هروقت سمت من مهمونی و چیزی بود گفت شیفتم باید برم سرکار
حالا فردا ختم بابای شوهر خالشه و مادرش زنگ زده که باید بیای. بهش گفتم شیفت نیستی فردا گفت نه…
از چند هفته قبلم قرار بود فردا بربم تفریح که الان بهم خورد
گفتن از ۱۱ مراسم شروع میشه تا خاک کنن و مسجد و غذا
صددرصد عصر میشه شهر مام تا اونجا دوساعتی راهه
حالا من میخام فردا کاری کنم این نره😢 تورو خدا بگید چکار کنم خودم بزنم مریضی بخدا دلم ازش خیلی پره
اون تو خودتو به مدیضی هم بزنی میره
خودش بره تونرو
خودتو بزنی به مریضی نمیره؟
کاری نکن….براش جبران کن همین
بیخیال
قرص خواب بهش بده
بزار بره تو نرو
اون جلوتو نگرفته ک نری توام جلوشو نگیر
خب تو هم مراسماتشون نرو بگو حال ندارم
یا بگو لباس ندارم برو چهار پنج دست لباس و کیف و کفش ست تیره بخر که خودش از رفتن پشیمون بشه
واقعا باید نذاری بره،حقشه
تو نمیتونی کاری کنی که اون نره مگه اون نزاشت شما بری ؟؟؟ مگه اختیار شمارو تو دستش گرفت که نری یا بری ؟؟؟ اون خودش نیومد شماهم نرو
نه بگو حوصله ندارم نمیام خودت برو بزار بره ولش کن
توام با دوستات برو بیرون کیف کن
برای مراسم تشیعع وسرخاکشون اومد.
خودت نرو بزار اونم طعم تنها بودن تو جای ک باید توام باشی رو بچشه
